احمد حاجیمحمدخانی
بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم واژه ی جدید و سنگینی با پشتوانه رای ملت، در ادبیات سیاسی کشور ظهور کرد با نام «اعتدال». کلمهاي که هرچند ساده مينماید ولی همانطور که تعریف آن در فلسفه سخت و دشوار است معنای آن در سیاست امروز ایران هم مبهم باقی مانده. تاکنون اندیشمندان و صاحب نظران زیادی اقدام به ارائه تفاسیر مختلف در باب این واژه کرده اند. عدهاي آن را گفتمانی نوظهور در سپهر سیاست ایران ميدانند و عدهاي هم قایل به گفتمانی به نام اعتدال نیستند. عدهاي آنرا نوعی محافظه کاری خواندند و عده هم آن را معادل التقاط دانستند.
اما شاید بهتر باشد برای رسیدن به درست ترین تفسیر اعتدال به خود رئیس جمهور مراجعه کنیم.
استفاده مکرر دکتر روحانی در مدت کوتاه ریاست جمهوریشان از کلیدواژههایی چون "حقوق شهروندی"،"آزادی بیان"،"سپردن فرهنگ به اهالی فرهنگ"،"حمایت از تشکیل و فعالیت احزاب و تشکلهاي مردمی (NGO ها)"،"تعامل با جهان" و مفاهیمی از این دست نمایانگر قرابت گفتمان دولت یازدهم با گفتمان اصلاح طلبی است. البته از جایی که تاکنون نه خود دولت و نه بزرگان اصلاحات، دولت یازدهم را دولتی اصلاح طلب ندانسته اند ما نیز نمی توانیم چنین برداشتی داشته باشیم. از طرفی حضور غیرقابل چشمپوشی اصولگرایان در کابینه و همچنین تعلق بخشی از آرای دکتر روحانی به اصولگرایان،نشان میدهد که «اعتدال» فراتر از گفتمانی زیر مجموعه اصلاحات است.
واقعیت آن است که اعتدال بیش از آن که یک «گفتمان» باشد یک «خط مشی» است. خط مشیاي که سالهاست در کشور فراموش شده و انتخاب این خط مشی،عکس العمل مردم به افراطی گریهاي موجود در 16 سال اخیر بود. در دولت اصولگرای 8 سال گذشته شاهد بزرگترین و هزینه دارترین افراطها چه در سطح بین الملل و چه در سطح داخلی آن هم با یک پشتوانه دولتی بودیم. افراطی که نتیجه آن تحریمهاي متعدد و ایران هراسی و امنیتی شدن فضا در داخل کشور و خرابیهاي اقتصادی تنها بخشی از نتایج آن بودند.
البته در دوران اصلاحات هم شاهد چنین افراط هایی بودیم اما حداقل پشتوانه دولتی نداشتند. بهترین اثبات بر این نظر هم سخن رهبریست که فرمودند: "آقای خاتمی در مقابل بسیاری از فشارها که میخواستند رئیس جمهور را مقابل نظام قرار دهند مقاومت کرد." و غالبا هم این افراطها بیشترین صدمه را به دولت میزد. فعالیت گسترده گروههاي فشار یا طرح هایی مثل "عبور از خاتمی" نمونههاي افراط در آن دوران هستند.
بهرطریق آن سالها گذشته و اکنون دولت با تجربه آن سالها در پی ایجاد یک آشتی ملی از طریق اعتدال در سطح کشور است و تمام اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل را نیز در راه رسیدن به این مقصود به یاری خوانده و بخش اعظمی از اصلاحات را نیز به خود جذب کرده اما اصولگرایان که سالهاست تریبونهاي خود را در اختیار افراطی ترین افراد قرار دادهاند تاکنون نتوانسته اند حساب خود را از تندروهایشان جدا کنند و در واقع این گروه رادیکال که تعدادشان کم است ولی صدای بلندی دارند، اصولگرایان معتدل را سالهاست به حاشیه بردهاند.
نمونه بارز جامعه اصولگرای کشور را میتوان در مجلس یافت که در آن عدهاي اندک از تندروها بیشترین حجم سوال از وزرا و تهدید آنها به استیضاح را برعهده دارند اما با توجه به وضع موجود در کشور بنظر ميرسد اگر اصولگرایان خواستار همراهی با قاطبه ملت و حضور فعال در مجلس آینده هستند باید نیروهای رادیکال خود را به حاشیه برده و به صدای ملت که در 24 خرداد فریاد زده شد گوش فرا دهند. به فریاد «اعتدال».