مهدی نورمحمدزاده-تبریز
۱-جمعه روز انتخابات زده بودیم به کوه «آیناخلی» در نزدیکی ورزقان. غروب بود که به تبریز رسیدیم و شناسنامه به دست دنبال شعبهای که خلوت باشد و صف رای اش کوتاه! برایم جالب بود که حدود چهل دقیقه توي صف ایستادم و بالاخره رای دادم! یکی از علما گفته بود: «هر کس در انتخابات شرکت نکند، به جهنم رفتنش قطعی است!». شکر خدا که دقیقه نود به صندوق رای رسیدیم و از آتش جهنم خلاص شدیم!
۲- انتخابات این دوره فارغ از نتیجه آن، برای همه ما به ویزه گروهها و تشکلهاي سیاسی حاوی درسها، تجربهها و برکات بزرگی بود! مهمترین برکت این انتخابات جلب اعتماد مردم و اثبات امانتداری نظام در حفظ آرای مردم بود که متاسفانه در دوره گذشته مورد تشکیک قرار گرفته بود و باعث شد فضای شور و رقابت سیاسی، چهار سال جای خود را به دشمنی و کینه بدهد و در نتیجه صداهای منتقد و معترض چندان امکان ظهور و حضور در سطح جامعه را نداشته باشند. غافل از اينكه، جامعهای که به تک صدایی عادت کند، از مسیر رشد و پیشرفت عقب ميافتد.
۳-ما هنوز در اول جاده مردم سالاری هستیم، برای همین هنوز خیلیها قواعد بازی را یاد نگرفته اند! خیلیها هنوز نفهمیده اند که انتخابات عرصه رقابت سیاسی است نه میدان جنگ حق و باطل! اشتباه بزرگی است که بعضیها صف آرایی کاندیداها و طرفدارانشان مقابل هم را جنگ امام حسین و یزید فرض کنند و با احساس تکلیف و بازی با مقدسات برای نابودی طرف باطل، شمشیر به دست شوند! این دوستان به ظاهر انقلابی از تناقضات چنین فرضی بی خبرند. با فرض خط کشی حق و باطل بین کاندیداها، اصل نظام زیر سئوال ميرود که چرا به دشمن خود امکان حضور در انتخابات را داده است؟!
آنها که انتخابات را تقابل «مقاومت و سازش» نامیدند، امروز حاضرند با پیروزی طرف مقابل، رسمیت یافتن گفتمان سازش را بپذیرند؟! حاضرند قبول کنند که اکثریت مردم طرفدار سازش با دشمنان هستند؟! وقتی شکست در انتخابات را با سقوط خرمشهر قیاس ميکنند و خودشان را شهید جهان آرا ميپندارند، باید بفهمند که حکم به بعثی بودن اکثریت مردم داده اند و کاندیدای طرف مقابل را هم ژنرال متجاوز عراقی شناخته اند! یک فرض غلط به دهها حکم غلط ميانجامد! فهم این نکته ظریف زیاد سخت نیست، به ویژه برای برخی بزرگان، خطبا و اهالی فرهنگ و رسانه که متاسفانه در عقبه فکری این جریانات و گروهها وجود دارند و عادت کرده اند با توجیه «تکلیفگرایی» همه اشتباهات خود را به راحتی انکار کنند!
۴- مناظرات کم رونق این دوره برکاتی هم داشت. اول اینکه برخی خط قرمزهاي کذایی و بی پایه رسانه ملی را شکست و در برخی بحثهاي کلان ملی در حوزه اقتصاد و سیاست و... ایجاد سئوال کرد. ثانیا برخلاف برنامههاي خبری و تحلیلی صداوسیما که کارشناسان آن صرفا از یک منظر به موضوع نگاه ميکنند، مردم نظرات مختلف و گاها متضاد کاندیداها را شنیدند و خود به قضاوت نشستند. و ثالثا اینکه بار دیگر لزوم پرداخت جدی به موضوع «کرسیهاي نظریه پردازی و آزاد اندیشی» در سطوح مختلف جامعه (دانشگاه، مطبوعات و تلویزیون و..) آشکارتر شد.
کلی گویی، برنامههاي شعاری، توضیحات غیرمربوط، ابهام و نقد غیر منطقی مواردی بودند که تقریبا در گفتار همه کاندیداها به نسبت کم و زیاد وجود داشت. وقتی در یک جامعه امکان نقد و آزاد اندیشی فراهم شده و از آن حمایت شود، گفتار و رفتار حاکمان جامعه هم از آن اثر پذیرفته و در مسیر اصلاح و بهبود قرار خواهد گرفت. برآیند و نتیجه مناظرات و مجادلات نخبگان و کارشناسان (از همه گروهها و دستههاي سیاسی)، بهترین ابزار و کمک برای مدیران و حاکمان در تدوین راهبردهای کلان، تعریف چشماندازهای منطبق بر واقعیت و حل معضلات جامعه است. رسانه ملی در این زمینه هنوز جای کار بسیاری دارد!
۵- بنده با اینکه به آقای روحانی رای نداده ام، اما انتخاب ایشان به ریاست جمهوری را اتفاقی خوب و مبارک ميدانم و امیدوارم ایشان با تدبیر و استفاده از خرد جمعی در حل معضلات عدیده کشور موفق شوند. متاسفانه در چند سال اخیر به بهانه حوادث انتخابات۸۸، کلیت این جریان سیاسی مورد تخریب و حتی تکفیر قرار گرفته بود، طوری که در برخی رسانهها عنوان «اصلاح طلب» هم تراز مجاهدین خلق و سلطنت طلبها نام برده ميشد و حتی برخی رسما اعلام ميکردند که اصلاح طلبان حق ثبت نام در ریاست جمهوری را ندارند! صرفنظر از غیر اخلاقی بودن چنین رویهای، از بعد سیاسی و اجتماعی هم این روند غلط ميتواند باعث هدر رفتن سرمایههاي ملی و ایجاد تهدیدهای جدید برای نظام شود.
از این منظر انتخاب جناب دکتر روحانی غنیمتی است که نشان داد مطالبات جریان اصلاح طلبی هنوز هم خاستگاه مردمی و اجتماعی دارد و سلایق سیاسی منتقد ميتوانند با رعایت مشی اعتدال در صحنه سیاست حضوری جدی و تاثیرگذار داشته باشند. این قلم شاید نقدهای جدی هم به جریان اصلاحطلبی داشته باشد، اما بهتر آن است این نقدها در فضایی رقابتی و اخلاقی مطرح شود، فضایی که طرف مقابل به عنوان دشمن شناخته نشود و امکان پاسخگویی و دفاع از فکر و آرمان خود را داشته باشد!