به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۰۲:۳۲
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۰ ساعت ۰۹:۳۴
کد مطلب : ۱۸۶۶۰۸

تاجیک: فرزندان، انقلاب را می‌خورند

تاجیک: فرزندان، انقلاب را می‌خورند
گروه سیاسی_ رسانه ها: محمدرضا تاجيك، تحليلگر در گفت‌وگوي اخير خود با روزنامه اعتماد به كالبد شكافي فضاي انديشگي در نظام شكل گرفته بعد از انقلاب اسلامي پرداخته‌ و در ضمن آن حال و روز امروز انديشه‌ورزي را تبيين و تحليل كرده است. در آغاز اين گفت‌وگو تاجيك به اين سوال پاسخ داده كه انديشگي كشور در چه حالي و با چه آسيب‌هايي روبه‌رو است. او وضعيت عرصه انديشگي كشور در دهه پنجم انقلاب را وضعيتي مشابه «روزگار برفِ بدون بنفشه است» توصيف كرده و گفته است: «به بيان روشن‌تر در حال تجربه دوران ناانديشايي و امتناع‌انديشهِ مضاعف هستيم، امتناعِ مضاعف به اين دليل كه خود مي‌دانيم دچار مرض ناانديشايي و امتناع‌انديشه‌ايم و بر تداوم آن سكوت كرده‌ايم.»به گفته تاجيك در دوران پساانقلاب سايه سنگين سياست، قدرت و ايدئولوژي بر «انديشه» موجب شكل‌گيري نوعي امتناع‌انديشه يا تعميق امتناع‌انديشه شد و روشنفكران جامعه عمدتا روشنفكرِ «در انقلاب» و روشنفكرِ حامل، عامل و كارگزار ايدئولوژي شدند و هويت و هستي روشنفكري كه قبل از انقلاب در فضاي پادگفتماني و «بر قدرت» معنا پيدا مي‌كرد، تحت تاثير قدرت حاكم قرار گرفت و باب انديشه، انديشه‌ورزي و انديشه‌گري بسته شد و روشنفكري متوقف شد و شاهد تشديد نوعي نازايي و ناانديشايي بوديم. در اين فضا رفته رفته اجازه تكثر انديشه، برخورد و نقد آزادانه آراء از بين رفت و روشنفكرانِ صاحب انديشه به پستو خزيدند و صاحبان انديشه‌اي هم كه امكان انديشه‌ورزي و سخنوري يافتند در ساحت و ذيل سايه قدرت و سياست مألوف قرار گرفتند و آن گفتند و انديشيدند كه سياست نيازمندش بود و از آنان خواست.

تاجيك مي‌گويد: «استالين جمله معروفي دارد كه مي‌گويد «اگر روشنفكران را به حال خودشان بگذاريد، ضدانقلاب تحويل خواهيد گرفت بنابراين آنان را بايد كنترل كرد و وظيفه انديشگي‌شان را تعيين كرد و آنان را به مثابه كارگران (پروتورياي) انديشگي به كار گرفت» به همين دليل انديشمندان، انديشكده‌ها و دانشگاه‌هاي شوروي سابق به مرجع توليد كارگران انديشگي تبديل شدند و كالايي توليد كردند كه در خدمت قدرت، سياست و ايدئولوژي حاكم بود.در جامعه ما نيز فضايي مشابه فضاي انديشگي شوروي تجربه شد. در فضاي پساانقلاب تئوري راهنماي عمل ايجاد شد. اين تئوري رنگ و بوي غليظ قدرت، سياست و ايدئولوژي بعد از انقلاب يافت. قرائتي كه از آموزه‌هاي ديني در اين فضا ارايه شد، تفسيري بسيار متفاوت از تفسير رايج آن روزگار از دين و دينداري بود. به بيان ديگر «ايدئولوژي» در دوران پساانقلاب به دستگاه و ابزار نرمِ قدرت تبديل شد و نظام انديشگي به دستگاهي هويت‌ساز مبدل شد.» اين تحليلگر همچنين در پاسخ به اين پرسش كه «چه عواملي موجب تغيير ماهيت فضاي انديشگي سال‌هاي نخست تثبيت انقلاب و تبديل ايدئولوژي حاكمان به ابزاري قدرتمند براي شكل دادن به افكار عمومي داخلي شد؟» گفته است: « به تعبير دكتر شريعتي «حركت، تبديل به نظام مي‌شود» و انقلاب تبديل به نظام شد در حالي كه در فضاي پيشا انقلاب «انگيزه» از تئوري تغيير زاييده شد ولي در فضاي پساانقلاب تئوري بقاء بر هر كنش رفتاري و گفتاري محاط شد و انقلابيون در فضاي پساانقلاب براي «بودن» و «ماندن» در قدرت كوشيدند.»

او تاكيد كرد: «فرانس فانون آزادي‌خواه ضداستعماري فرانسوي معتقد است «انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد» اما به نظر بنده «فرزندان، انقلاب را مي‌خورند» انقلاب اسلامي ايجاد شد تا شكوفايي و بالندگي انديشه را به ارمغان بياورد، تا رهايي از انديشه‌هاي منجمد را به ارمغان بياورد و تا آزادي در فضاي انديشگي را به ارمغان بياورد اما در فضاي پساانقلاب فرزندان مشغول استحاله آن شدند و همچون موريانه انقلاب را از درون تهي كردند تا عملكرد خود را به نام انديشه، ايدئولوژي، اخلاق و دين توجيه كنند. وقتي چنين رفتاري بر فضاي پساانقلاب حاكم شد، توليد و بازتوليد انديشه و نقدها و پرسش‌هاي بُن‌افكن و شالوده‌شكن به محاق رفت و انديشه‌ورزان، عقلا و پرسشگران، كمتر تحمل شدند و حتي حيات آنان با خطراتي روبه‌رو شد و گوشه‌گيري و خانه‌نشيني عقلا شدت گرفت.» تاجيك ادامه داد: «دسته دوم انديشه‌ورزاني كه مهاجرت سرزميني كردند اما دسته سوم ماندند و براي انديشه‌هاي‌شان هزينه دادند و البته دسته چهارم مهاجرتِ انديشگي كردند و به انديشه عافيت‌طلبي ممزوج با قدرت روي آوردند و فرآورده‌هاي انديشگي خود را همچون يك كالا به شيوه يك بازرگان و بازارياب به فروش رساندند و نوعي «پورن انديشگي» يا «بازار مكاره انديشگي» راه انداختند. در اين بازار، انديشه هيچ عمقي ندارد بلكه ويتريني بسيار جذاب و زيبا به وسعتِ يك اقيانوسِ به عمق يك وجب دارد.»
برچسب ها: محمدرضا تاجيك