امیر ابتهاج
گروه مقالات: اینکه ميگوییم «توهم توطئه» نوعی بیماری است، بدین معنا نیست که اساسا هیچ توطئهاي در هیچ موردی در کار نیست و آنچه توطئه خوانده ميشود، همه از باب خواب و توهم است. بلکه منظور آن است که مقوله توطئه را به دو گونه ميتوان بررسی کرد: یکی برخورد علمی و دیگر برخورد عاطفی و بیمارگونه.
توهم توطئه از نظر شالوده فکری یا ساختار ذهنی بر ثنویت استوار است. یعنی بخش کردن جهان به دو بخش نیک و بد: جهان خودی (مثلا ایران) که نیکو سرشت و یزدانی است و همه خوبیها در آن راه دارد و خوب مطلق است اگر نگوییم حق مطلق و جهان بیگانه که تبهکار و اهریمنی است، جهان شر (امپریالیسم یا استکبار جهانی یا شیطان بزرگ یا....) که بسیار پر توان و نیرومند است، سیر حوادث تاریخ را به سود خویش ميگرداند و نیروهای یزدانی ( مثلا مستضعفان ) را قربانی منافع تبهکارانه خویش ميسازد.
توهم توطئه را در ایران به دو مقوله کلی ميتوان تقسیم بندی کرد: یکی توهم توطئه روس و انگلیس و آمریکا در دوران معاصر نوعی فکر دایی جان ناپلئونی و دیگری توطئه دشمنان تاریخی ایران، که از هنگام تاسیس این کشور به دست ایرج، نخستین پادشاه افسانهاي ایران زمین، تا به امروز برای خوار کردن آن دسیسه چینی ميکنند. انگیزه افراد در انتساب علت به وقایع سیاسی از موقعیت اجتماعی ومنافع گروهی آنان نشئت ميگیرد.
با اینکه منافع گروهی در همه جوامع نقش عمدهاي در پیدایش و اشاعه توهم توطئه دارد، به نظر ميرسد که تاثیر آن بر ایرانیان بیشتر و عمیق تر است. شاید فرهنگ سیاسی ایران که تساهل فکری و تحمل عقاید سیاسی دیگران و برخورد عقاید و آرا را ارج نميگذارد، از عوامل اصلی این امر باشد. از آنجا که احساس مسئولیت و رعایت انصاف در قضاوتهاي فردی و جمعی و اعتدال فکری در جامعه ما حکم کیمیا دارد، به نظر نميرسد که در آینده نزدیک دگرگونی محسوسی در کاهش تمایل ایرانیان به شایعه پردازی و توهم توطئه پیدا شود.