محمد توکلي
اندک اندک یاران احمدینژاد هوس رئیس جمهور شدنشان را علنی میکنند. چه آن یارانی که در اواخر دولت پیشین از «آن رفته» جدا شدند، چه آنان که جریان انحرافی نامیده شدند و باعث آن جداییِ شاید ظاهری. مهرداد بذرپاش مدیر جوان احمدی نژاد که از مدیریتاش در سایپا حکایتهای پر ماجرایی را در بین اهالی صنعت خودرو به یادگار گذاشته است و از «دلواپسان» مجلس قبل بود که با رای قاطع منفی مردم به کرسی مجلس دوره دهم نرسید در این روزها با حضور پر رنگ رسانهای و با تاکتیک ایرادگیری همه جانبه به همه حوزههای مرتبط و غیر مرتبط با دولت سعی در جلب نظر رای دهندگان انتخابات96 دارد.
دیگر گزینهای که بهتازگی نامش مطرح شده است رستم قاسمی است؛ وزیر نفت دوران تحریم ها. قاسمی که بیشتر در نهادهای نظامی سابقه فعالیت دارد احتمالا خودش به خوبی آگاه است که چهره شناخته شدهای در جامعه نیست و سابقه آن چنانی که در خاطر مردم باقی مانده باشد در کارنامه کاری خود ندارد و مطرح شدن نامش از سوی یک جریان سیاسی به عنوان نامزد انتخابات پیش رو کمی عجیب است، مگر آنکه این آمدن، آمدنی برای انصراف باشد.
دیگر وزیر احمدی نژاد که در این روزها نامش به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو شنیده میشود حمیدرضا حاجی بابایی است. فردی که به واسطه حضورش در مجلس دهم و به بهانه بررسی برنامه ششم و بودجه سالیانه در هفتههای اخیر به دفعات در رسانه انحصاری صداوسیما حضور پیدا کرده است. شاید بتوانترفند حاجی بابایی برای جلب توجه رای دهنگان را همراه کردن معلمان با خود دانست.
او به واسطه حضورش در آموزش و پرورش چنین تصور میکند که معلمان به او نظر مساعدی دارند اما واقعیت آن است که صنف معلمان هر چقدر هم نسبت به معیشت و منزلت خود در دوران دولت روحانی ناراضی باشند بسیار بعید است که به سمت یک اصولگرا که دردوران مسئولیتش روزهای چندان خوشایندی را هم برای آنان به ارمغان نیاورده است بروند. و نامزد عجیب و غریب این دوره انتخابات؛ حمید بقایی. فردی که در نگاه عبدالرضا داوری، از مشاوران نزدیک احمدی نژاد و مشایی، قرار است جا پای نلسون ماندلا بگذارد! نکته بامزه درباره حضور جدی بقایی در انتخابات96 پرونده گشوده او در دستگاه قضایی است.
به واقع مشخص نیست که او دقیقا هنگام اعلام حضورش در انتخابات ریاست جمهوری در چه فکری بوده است. در شرایطی که شورای نگهبان بسیاری را تنها به واسطه اظهار عقیده از رقابتهای انتخاباتی محروم میکند یا به واسطه ابراز دلواپسی بدون آنکه پروندهای در دستگاه قضا وجود داشته باشد بر پیشانی عدهای مهر رد صلاحیت میزند چگونه ممکن است بقایی را تایید صلاحیت کند؟ به نظر میرسد اسامی مطرح شده در این روزها بیشتر یک بازی «دستگرمی» است و نامزد اصلی این جریان سیاسی در هفتههای آتی رخ عیان خواهد کرد.
نامزدی که شاید از آستان قدس رضوی بیاید یا مثلا از کمیته امداد. جریان اصولگرا به خوبی آگاه است که نامزد نهایی این جریان میبایست تا جایی که ممکن است از احمدی نژاد و دولت او فاصله داشته باشد، در نتیجه بسیار بعید است که مدیران رئیس جمهور سابق شانسی برای حمایت شدن از سوی این جریان سیاسی داشته باشند. مردم حاضر در متن جامعه هر چقدر هم که به واسطه برخی نقاط ضعف غیر قابل انکار در دولت اعتدال ابراز ناراحتی و شکایت کنند قطعا به سوی فردی که نشانی از سالهای 84 تا 92 و مخصوصا اواخر دولت «معجزه هزاره سوم» را داشته باشد نخواهند رفت زیرا با وجود فراموشکاری ذاتی ما ایرانیان امکان اینکه اوضاع آشفته اقتصادی، و همچنین بحران کمر شکن در بخش بهداشت و درمان و اثرگذاری شدید تحریمها و. . . در آن سالها را فراموش کنیم وجود ندارد.
اصولگرایان در انتخابات پیش روبه دنبال فردی هستند که هم عوام فریبیهای احمدی نژاد را داشته باشد وهم مانند او غیر قابل کنترل نباشد. هم در نقطه مقابل دولت مستقر و جریانات اصلاحی تعریف شود و هم در صورت برگزیده شدن از صدر تا ذیل مدیریت را تغییر ندهد. به طور خلاصه «گوش به فرمانی بی درد سر» باشد. اما مشکل اساسیتر اینجاست که بر فرض یافتن چنین شخصی با چنان ویژگی هایی هم امکان رای آوری برای او وجود ندارد به چند دلیل مشخص:
1- اصولگرایان به واسطه حمایتهای بی دریغشان از رئیس جمهور سابق به خصوص در انتخابات88 که کارنامه ناموفق او برای آنها روشن شده بود امکان فاصله گذاری بین خود و احمدی نژاد را نخواهند داشت. بنابراین، نام اصولگرایان- چه بخواهند چه نخواهند- با رئیس دولتهای نهم و دهم گره خورده است و نامزد مورد نظرشان هر چقدر هم سعی در فاصله گذاری بین خود و احمدی نژاد کند باز هم در اذهان اغلب مردم اصولگرایان و احمدی نژاد دو روی یک سکه اند.
2-جریانات میانه رو اصولگرا تمایلی به تغییر دولت ندارند و معتقدند شرایط کشور چه در حوزه داخلی و چه در حوزه خارجی چنین ایجاب میکند که دولت میانه رو، حسن روحانی ادامه داشته باشد. در نتیجه نامزد مورد نظر، حمایت میانه روهای اصولگرا که کسر قابل توجهی از فعالان ذیل این جریان سیاسی را تشکیل میدهند نخواهد داشت.
3- اصولگرایان از سالها پیش مشکل اساسی در جلب رای مردم را داشتهاند و همواره درصد ثابتی را از سبد رای جامعه از آن خود کرده اند. احمدی نژاد به عنوان یک استثناء بر این قاعده نیز اگر توان رای آوری خوبی داشت به واسطه خصوصیت شخصی اش بود و نه جریان سیاسی پشتیبانش. در نتیجه به نظر میرسد مشکل این جریان برگزیدن نامزد نیست بلکه مشکل در دور افتادن آنها از خواستههای مطرح شده از سوی متن جامعه است.
4- در همه دورههای ریاست جمهوری از دوران دفاع هشت ساله به این سو، دور دوم انتخابات ریاست جمهوری با پیروزی دولت مستقر همراه بوده است، در نتیجه بسیار بعید است که چهرههای شاخص اصولگرایان که میتوانند تهدیدی برای روحانی بهحساب بیایند وارد میدان رقابت انتخاباتی شوند. از همین رو چهرههای ناشناخته و غیر جذاب تمایل پررنگی به حضور در انتخابات از خود نشان میدهند که رای کافی را نخواهند داشت.
وقتی هممون تو معیشت اولیمون گیر هستیم و شرمنده خانواده دیگه چه فرقی میکنه رستم قاسمی بیاد یا دیگری ..... (348710)