به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۴:۵۹
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۰۹ ساعت ۱۱:۵۵
کد مطلب : ۱۴۶۱۵۸

احمدی‌نژاد مانند گلوله آتش در دست حاکمیت!

گروه سیاسی: وزیر سابق دفاع احمدی‌نژاد را مانند در مسجد توصیف کرد که نه می شود آن را بست و نه می‌شود آن را کند. او همچنین رئیس دولت‌های نهم و دهم را همچون یک گلوله آتش در دست حاکمیت دانست.
سردار حسین دهقان، در گفت و گو با هفته نامه «مثلث» درباره خبر قرار گرفتن خود در جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی به جای شمخانی اظهارکرد: این صددرصد جدی بود، آقای روحانی همواره دنبال این بودند که آقای شمخانی را جابه جا کنند.ولی من مایل نبودم به جای آقای شمخانی بروم. وی همچنین درباره سابقه آشنایی خود با احمدی نژاد گفت: در دولت خاتمی در بنیاد شهید بودم، دو هفته یک بار با احمدی نژاد در شهرداری برای مسائل ایثارگران جلسه داشتیم. آمریکا به عراق حمله کرده بود. ما با هم جلسه داشتیم؛ گفت آقای دهقان تو فکر میکنی چرا آمریکا آمده و عراق را گرفته؟ گفتم آقای دکتر شما تحلیلتان را بفرمایید. گفت آمریکایی ها چون میدانند مقر حکومت امام زمان(عج) در بغداد خواهد بود، آمده اند آنجا را گرفته اند که مانع ظهور شوند.
 
سردار دهقان اضافه کرد: آقای احمدی نژاد الان درب مسجد است. نه میشود کند و نه میشود سوزاند. در دوران حکومتش هم همین بود. یک مثالی می زدند و می گفتند احمدی نژاد یک گلوله آتش است در دست حاکمیت. در این دست یک مقدار نگه می دارد و می اندازد در آن دست، از آن دست میندازد در این دست، ولی او کار خودش را دارد انجام می دهد. وزیر اسبق دفاع ادامه داد: احمدی نژاد الان کاری که می کند این است؛ یک، می خواهد بگوید که در کشور ما تبعیض و ناروایی وجود دارد، منشأ این تبعیض و ناروایی را هم فعلا اساسش را گذاشته بر قوه قضائیه. دو، می خواهد بگوید مردم حرف های ناگفته ای دارند که فضایی برای بیان این ها وجود ندارد و کسانی باید هزینه شکستن این سکوت یا آتش زیر خاکستر یا زیر پوست شهر را بپردازند. یک کسی باید نمایندگی کند و بگوید و آن کسی باید باشد که حاضر است خودش را فدای مردم کند و آن فدای مردم هم احمدی نژاد است. پس آقای احمدی نژاد کار دومی که می کند، این است که بیاید خودش را نماینده خاص حقیقی و واقعی مردم که شرایط اجازه بیان آنها را نمی دهد، کند. به عبارتی می خواهد بگوید من نماینده همه نارضایتی های انباشته شده جامعه هستم. برای اینکه هر جریان براندازی موفق شود، باید چهار تا ویژگی داشته باشد. اولی اش انباشت نارضایتی است، دومی اش سازمان است و سازماندهی، سومی اش ایدئولوژی است و چهارمی اش رهبری. آقای احمدی نژاد می گوید نارضایتی انباشته که وجود دارد، مردم را هم می شود در صحنه آورد و سازماندهی کرد، ایدئولوژی هم که بحث امام و انقلاب اسلامی است که این 17 سال و 20 سال از بین رفته، پس ایدئولوژی هم وجود دارد. دیگر چیزی که وجود ندارد؛ رهبری این جریان است که آن هم من هستم. می خواهد بیاید در این جایگاه بنشیند.
وی همچنین درباره نسبت مهندس موسوی با رهبر انقلاب نیز گفت: آقای موسوی یکی از اعضای مرکزیت حزب جمهوری اسلامی بود. آقای موسوی و خانم رهنورد روابط بسیار وسیعی با مرحوم آقای اردبیلی داشتند. قبل از انقلاب خانم رهنورد دو کتاب نوشت؛ من این کتابها را خواندم. کتابهای خوبی هم بود. بعد همین روزنامه جمهوری اسلامی ایران را که آقا مدیرمسئولش بود، موسوی سردبیرش بود. آقای موسوی در مواضع فرهنگی، سیاست خارجی و اقتصادی با آقا حتی این اواخر خیلی نزدیک بود. در بحث اقتصادی اختلاف اندکی داشتند. نمیدانم حالا اگر بعضی جاها هم آقای موسوی سر کار بود، باز اقتصاد دولتی را دنبال می کرد یا نمی کرد؛ من این را نمی دانم. جایی هم ما دیدگاهی از ایشان ندیدیم که بگوییم چگونه است. آن وقت آقای موسوی می شناخت آدم ها را؛ آدم تیزهوشی بود. شاید بعضی وقت ها تیزهوشی آدم ها دردسر برایشان ایجاد می کند. خودش احمدی نژاد را می شناخت.
سردار دهقان در پاسخ به این سوال که روایت است شما حتی آقای موسوی را راضی کردید از موضعشان عقب نشینی کنند. حتی گویا قرار بود ایشان کارهایی بکند، نامه ای منتشر کند. توضیح داد: ما رفاقت طولانی با آقای موسوی داشتیم، آن موقع با آقای حجازی و آقای اژه ای که وزیر اطلاعات بود صحبت کردم که اگر نظر بر این باشد که با ایشان صحبت کنیم، میتوانم با ایشان صحبت کنم؛ شاید بتوانم تاثیر بگذارم. من قبل از آن خطبه معروف حضرت آقا با آقای موسوی دو یا سه جلسه داشتیم. بحث مفصلی با ایشان کردم. گفتم شما وقتی الان بیایی بدون هر نوع دغدغه ای تمکین کنی و به خواسته مردم احترام بگذاری و به رسمیت بشناسی آن مجموعه های اجرایی که انتخابات را برگزار کردند، در این قالب میتوانی همواره مبارزه سیاسی کنی و میتوانی دوباره در صحنه باشی. این کار را نکنی خود به خود از صحنه حذف میشوی. بیا اعلام کن من آنچه که اعلام شده و مراجع رسمی و قانونی عمل کردند، میپذیرم. ولی نامه ای به رهبری بنویس و بگو. بگو این موارد یک، دو، سه را قبول دارم، اما نکته چهارم این است که من احساس میکنم حقوق من تضییع شده و من از شما اجازه میخواهم که مکلف کنید دستگاه قضایی که این موارد که من دارم را رسیدگی کند. این را بگو و جریان را خاتمه بده. ایشان در آن جلسه قانع شد و گفت من این کار را میکنم. ایشان گفت من آقای خامنه ای را به عنوان رهبر کشور قبول دارم و حتی اگر درست به خاطر داشته باشم، گفتند من مقلد ایشان هستم.