به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۲:۱۵
 
۳۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۴ ساعت ۱۵:۳۳
کد مطلب : ۴۲۹۶۳
از مركز، مرزداري كنيد

چرا «تاريخ ايران» را بي‌دفاع گذاشته‌ايد؟

چرا اينگونه تاريخ و تمدن چند هزارساله خود را در مقابل مهملات تازه به دوران رسيده‌ها، بي‌پناه رها كرده‌ايم؟ مگر مسئولان نظام نبايد حافظ تاريخ چند هزارساله فرهنگي و اجتماعي ايران باشند؟
چرا «تاريخ ايران» را بي‌دفاع گذاشته‌ايد؟
كامران منصوري جمشيدي - ايلام

گروه مقالات: هر از چندگاهي در گوشه‌اي از جهان گردهمايي و همايشي به سعي توطئه‌گران براي نيت شوم ضدايراني خود، يعني تلاش در جهت ايجاد زمينه‌هايي براي «خودگرداني»؟! كه منظور نهايي آنان تجزيه كشور است برگزار مي‌گردد. گويا وجود كشورهاي قدرتمند و بزرگي چون ايران در منطقه براي استعمارگران ديگر قابل تحمل نيست و سياست استعماري جديد بر تجزيه و كوچك نمودن بزرگان منطقه معطوف شده، تا براي هميشه خيال آنها از وجود قدرتي در مقابل منافع و مطامع آنان آسوده گردد و براي برداشتن چنين مانعي حساب ويژه‌اي روي مزدوران يا ساده‌لوحان كه نژاد و ريشه‌هاي خود را در ميان شعارها و توهمات، گم كرده‌اند، باز نموده تا با فريب و ملعبه قرار دادن آن افراد از آنها وسيله‌‌اي براي نيل به هدف شوم خود بسازند و البته اين سوء نيت كهن است، و ليكن در طول ادوار فراز و نشيب‌ها دارد.

در اين ميان و در اين برهه زماني به نظر مي‌رسد هرگونه تخريب و تحقير مليت و تاريخ درخشان اين مرز و بوم از سوي خودي‌ها به خيال مبارزه با ناسيوناليسم و هر بهانه ديگر، خود به پيشبرد اهداف استعمارگران و دشمنان ايران زمين كمكي به سزا خواهد بود و به همين سبب است كه به عنوان يك هموطن مرزنشين در اين مرقومه خواستم خواهشي داشته باشم از مركزنشينان و هموطناني كه شايد اين خطر كمتر از ما برايشان محسوس باشد، مايي كه در مرزها و در دل قوميت‌ها، خطر را با چشم و گوش در مي‌يابيم و بر آن اساس با ايشان بگويم شما كه قلمتان پراثرتر و صدايتان رساتر است؛ لطفاً مرزباني را از همانجا بجا آورده و به آن دوستان خودي بگوئيد كه با تخريب و تخطئه گذشته‌ها و يا سكوت در برابر گزينشي نگاشتن تاريخ ايران، و يا بدتر از آن حذف تاريخ قبل از اسلام از كتب درسي و زدودن آن افتخارات از اذهان فرزندان ما ناخواسته آب به آسياب مخالفان قسم خورد وحدت و يكپارچگي آن نريزيد.

بدخواهاني كه امروز از اقوام مرزنشين سعي دارند يارگيري كنند و تاريخ‌هاي جعلي و مضحك و ساختگي خود را در فضاي خالي از وجود تاريخ دانان و تاريخ‌گويان ملي اشاعه دهند و اين در حاليست كه قلم به دستان سكوت كرده‌اند و تاريخ ايران را در مقابل تحريفات و تهاجمات بي‌دفاع گذاشته‌اند. آنها فرصت پيدا كرده‌‌اند، ذهن فرزندان اقوام ايراني را با جعليات خود مخدوش نموده، راحت‌تر بر طبل جدايي مي‌كوبند.

براي مثال در اين روزها صداي گروه‌هايي بيش از پيش شنيده مي‌شود كه طوق نوكري كشورهاي ديگري بر گردنشان هويداست و مي‌كوشند تا تركان عميقاً ايراني را به نژادهاي مدّعي تركي غير ايراني و حتّي مغولي(!) منسوب كرده و براي توهم خود به تاريخ‌نويسي جعلي دست يازند و حتي ريشه‌هاي خود را نيز تيشه مي‌زنند تا كوتاه‌ قدي خود را با كوچك كردن جامعه‌ي خود درمان كنند! اينان هرچند عِرض خود مي‌برند، ليكن زحمت ما هم مي‌دهند.

به تاريخي دست درازي مي‌كنند كه آنرا متاسفانه يا خوشبختانه اصلا ايراني‌ها ننوشته‌اند بلكه بزرگترين تاريخ‌شناسان و باستان‌شناسان غربي و جهاني و بي‌طرف، آنرا از دل مطالعات علمي كهن و آزمايشات باستان‌شناسي مدرن به اثبات رسانده‌اند اما آن گروه مدارك و مستندات غيرقابل كتمان و جهاني را انكار مي‌كنند. در حالي‌كه شخصيت مراد و محبوب آنها ( آتاتورك) صدسال پيش گفته: «شما ايراني‌ها قدر مليت خود را نمي‌دانيد و نمي‌دانيد كه ريشه داشتن و حق داشتن در قسمتي از زمين چه نعمت عظيمي است. شما قدر و قيمت بزرگان خود را نمي‌شناسيد و عظمت شاهنامه را در نمي‌يابيد كه اين كتاب سند مالكيت و مليت و ورقه هويت شماست و من ناگزيرم براي ملت خود چنين سوابقي دست و پا كنم.»

سريال‌ها از سلاطين عثماني با نهايت احتشام و احترام و البته اغراق ساخته و درنبود روايت تصويري از بزرگان تريخ ايران آنها را علم مي‌كنند و نمي‌گويند زبان و خط ديواني همان سلاطين پارسي بوده است. جالب‌تر اينكه اينان ستارخان و باقرخان را هم تحريف مي‌كنند، سردار و سالار ملي ايرانيان كه «پيشه‌وري»‌ها از هيبت وجودشان لرزه بر تن داشتند.

با سكوت در مقابل اين دسته و گروه‌ها، پس از چندين سال با يك تحريف ريشه‌دار و مزمن مواجه خواهيم شد. بيائيد اين موارد را جدي‌تر بگيريم كه واقعاً در استان‌هاي مرزي ايران اين زمان بيشتر از هرزمان ديگر نياز هست كه فرزندان و كودكان ما از تاريخ ملي خود مطلع باشند. عِرق ملي، نياز امروز ما براي دفع جنگ نرم در مرزهاست. دشمنان اين بار به سوي هويت ملي و تاريخ ايران به شكل تحريف ريشه‌هاي قومي هجوم آورده‌اند. در مثال ديگر بايد اشاره كرد به تحريك قوم شريف كرد براي گسست پيوند اين قوم كه ايراني‌ترين ايراني‌ها هستند نيز تلاش مي‌كنند و يا اتفاقاتي كه اخيرا در حاشيه مسابقات فوتبال در اهواز به وقوع پيوست...همه زنگ خطر هستند كه چرا اينگونه تاريخ و تمدن چند هزارساله خود را در مقابل مهملات تازه به دوران رسيده‌ها، بي پناه رها كرده‌ايم؟ مگر مسئولان نظام نبايد حافظ تاريخ چند هزارساله فرهنگي و اجتماعي ايران باشند؟

فلات ايران اگر در گذر تاريخ و بر اثر بي‌كفايتي‌هاي زمامدارانش، بخش‌هايي از خاك خود را از دست داد، اما چگونه مي‌شود كه كشورهايي كه هنوز سابقه جدايي‌شان از اين سرزمين تازه بوده و جايشان هم‌اكنون هم در دامان مام ميهن خاليست، حال ادعاي بخش بزرگتر از آن‌را داشته باشند!؟ بايد هر ازچند گاهي بعضي چيزها را يادآور شد. سكوت در برابر تحريف تاريخ قوميت‌هاي ايراني يا همين حذف تاريخ كهن در كتاب درسي، مي‌تواند كمكي به سوداي استعمار و ايادي آن براي تجزيه و تضعيف اين سرزمين جاويد باشد و آيندگان از اين سكوت امروز قلم به دستان، حتما خواهند پرسيد.