به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۷ - ۱۸:۴۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۷ ساعت ۰۸:۱۱
کد مطلب : ۱۴۰۱۹۴

مذاکره با قدرت؛ آری یا خیر؟

مذاکره با قدرت؛ آری یا خیر؟
رضا صادقیان
برخی چهره‌های اصلاح‌طلب در هفته‌های اخیر از لزوم مذاکره و گفتگو با نهادهای قدرت سخن گفته‌اند. آنان بر این عقیده‌اند که در سال‌های اخیر و به خصوص پس از حوادث تلخ به وجود آمده پس از انتخابات۸۸ میان ارکان قدرت و جریان اصلاحات اختلافات و سوءتفاهم‌هایی ایجاد شده است که راه حل و فصل آن جز از طریق گفتگو نخواهد بود. پیشنهاد مشخص مطرح شده از سوی این گروه از اصلاح‌طلبان گفتگوهایی با مراجع تقلید، شورای نگهبان، سپاه و در نهایت مذاکره با رهبری نظام است. برخی بر این باورند که این پیشنهاد که ذیل گفتگوی ملی یا همان برجام داخلی معنا می‌یابد به نوعی مقدمه‌ای برای تحقق آشتی ملی است. از سوی دیگر بخش دیگری از جریان اصلاحات نسبت به این پیشنهاد اما و اگرهایی را مطرح کرده است. به عنوان مثال نسبت به موضوع گفتگوی اصلاح‌طلبان و نهاد نظامی سپاه این پرسش مبنایی مطرح می‌شود که مگر نظامیان بر طبق قانون اجازه حضور در رقابت‌های سیاسی و جناحی را دارند که حالا جریان اصلاحات برای آغاز یک گفتگوی ملی در حوزه سیاسی باید با آنان هم به گفتگو بنشیند؟

از طرف دیگر از آن سوی میدان هم چراغ سبز مشخصی برای این پیشنهاد دیده نمی‌شود. به عنوان نمونه سخنگوی شورای نگهبان در روز گذشته در پاسخ به پرسشی در خصوص پیشنهاد اصلاح‌طلبان برای گفتگو با شورای نگهبان واکنشی منفی نشان داده و تاکید کرده که این شورا محل چانه‌زنی سیاسی نیست. واقعیت آن است که جریان اصلاح‌طلبی با نگاهی به گذشته و وقایعی همچون آنچه در انتخابات۸۸ رخ داد در تلاش است تا با عبور از گذشته و توجه به آینده از گلایه‌های باقی مانده از اتفاقات ماضی عبور کند و با مبنا قرار دادن منافع ملی به فعالیت‌های سیاسی خود بپردازد. اما در نقطه مقابل هستند کسانی که تمایلی به این نگاه به آینده ندارند و می‌خواهند با قرائت‌های یکسویه از وقایع گذشته یک جریان ریشه‌دار در انقلاب را از صحنه سیاسی کشور حذف کنند. نکته جالب توجه در این باره آن است که در چند دوره اخیر انتخابات افرادی که چنین می‌اندیشیدند از سوی مردم طرد شده‌اند اما با در اختیار داشتن برخی مراکز تصمیم‌گیری درصدد آن هستند که فضا را بار دیگر به سمت التهاب بکشانند.

به طور کلی می‌توان پیشنهاد «گفتگوی ملی» را پیشنهادی در راستای منافع ملی کشور ارزیابی کرد. به خصوص در این روزها و با توجه به وضعیت خطیر منطقه و همینطور عرصه بین‌الملل اما این پیشنهاد زمانی در صحنه عمل نمود بیرونی خواهد داشت و می‌توان از آثار ملموس آن سخن گفت که طرف‌های دیگر این میز گفتگو نیز تمایلی به آغاز گفتگو و به سرانجام رسیدن آن داشته باشد. شاید بتوان گفت از همین زاویه برجام داخلی از برجام هسته‌ای سخت‌تر و پیچیده‌تر است زیرا در توافق هسته‌ای ما شاهد آن بودیم که همه طرف‌ها با وجود خصومت‌ها، تنش‌ها و اختلاف‌نظرهایی که با یکدیگر داشتند در لزوم مذاکره و به سرانجام رسیدن آن به خود‌تردیدی راه نمی‌دادند اما در موضوع برجام داخلی شاهد آن هستیم که برخی اصل برگزاری چنین گفتگوهایی را از اساس بلاوجه می‌دانند و گروهی دیگر که سال‌هاست نان خود را در دعوا می‌بینند هم درمسیر تحقق آن سنگ‌اندازی می‌کنند.

کوتاه سخن آنکه با توجه به این توضیحات شاید بتوان راه حل‌وفصل اختلافات و سوءتفاهم‌های پرشمار موجود میان جریان اصلاحات و برخی ارکان قدرت را نزدیک شدن بیش از پیش معتدلین دو جریان عمده سیاسی کشور به یکدیگر و تقویت بیش از پیش جریان میانه‌رو دانست. هر چه قدرت و کارآمدی میانه‌روها بیشتر شود میزان اثرگذاری تندروها در تصمیماتی که سبب شکاف در جامعه و به مخاطره انداختن امنیت ملی می‌شود را کاهش خواهد داد.