به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۸ - ۱۲:۵۴
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۲۱ ساعت ۱۷:۳۰
کد مطلب : ۴۰۷۶۷۴

«قال» و «حال»!

حمزه فیضی‌پور
ما زبان را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
مولوی در دفتر دومِ مثنوی معنوی به عتاب کردن حضرت موسی از سوی خداوندگار مهر و رحمت در خصوص نوع برخورد با چوپانی اشاره کرده است که با "درونی " سرشار از مستی عشق به خالق و " حالی " دگرگون شده از معرفتی خاص با جنسی از سادگی در صداقتِ عاشق، حضرت آفریدگارِ مجسم خویش را وصف می‌نماید و با کلمات و جملاتی بی پیرایه نیِ چوپانیِ نای خود را در" مدح " او می‌نوازد . با فهمی و درکی از این قصه به فراخور پیوستارهای «ذهن و دل» و آنگاه تجلی در رفتارِ ناشی از همراهیِ این دو در وجود آدمی می‌توانیم به نکاتی برسیم:
یک) ملاک خدا باوری صدقِ نیت با حال و هوای صادقانه درونی است
دو) حال و هوای صادفانه درونی؛ آفریننده حالت هیجانی سرشار از صداقت گفتاری و رفتاری در " بیرون " (محیط) است
سه) زبانِ گفتاری و قیل و قال پر سرو صدایِ" شعاری " نباید تهی از فهم و شعور صادقانه و خالصانه اندرونی ما (ذهن و دل) باشد
چهار) آنچه مبین همراهی " قال " بیرونی ما با " حال " درونی تک تک ما می‌باشد حال و هوایِ حیات خلوت‌های زندگی فردی و گاه تعلق گروهی ماست ! (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ / آیه 45 عنکبوت)
قول زیبا هست با کردار زیبا سودمند // قول با کردار زیبا لایق و زیباستی
گفتن نیکو به نیکویی نه چون نیکو بود // نام حلوا بر زبان راندن نه چون حلواستی (میرفندرسکی)
پنجم) پل اصلی بین «قال و حالِ» خداباوری نوع " معرفت " است . هر چه این نوع از معرفت دینی آگاهانه تر، عالمانه تر، بی پیرایه تر، صادقانه تر و خالصانه تر باشد جنسِ اظهارها و کردارها از همین نوع و محل فرودش " دل‌ها " خواهد بود:
«صورت زیرین اگر با نردبان معرفت ...... بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی»
(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا / آیه 96 مریم)
ششم) آنچه در دل و ذهن (درون) ما می‌گذرد مشوق و محرک «حال و حالت» (بیرون) ما به شمار می‌آید که با آن خود را بر دیگران عرضه می‌داریم و با آن مشترکات را با دوستان جان جانی خویش به اشتراک می‌گذاریم و با هم " گپ‌ها " خواهیم داشت که در نتیجه بروندادش یا مجالست ما با اهل الهواء، اهل الکذب، اهل النفاق و اهل الفسق خواهد بود یا مجالست با اهل التقوی، اهل الایمان و اهل الصدق .....
نتیجه گیری: باید دیده شود کدام «وجود و رنگ» را در درون پرورش می‌دهیم و تغذیه می‌کنیم و کدام قال و درون را یک رنگ می‌نماییم تا با آن " بیرون و حالِ " در خور آن تغذیه و پرورش را به نمایش بگذاریم: وجودِ با «کثافت» نفس ملونِ خود خواه، ذلت خواه، فزون طلب و پست تر از خوی حیوانی یا وجودِ با «لطافت» عقلِ ایمانی – اخلاقیِ صادقانه خداباورِ یک رنگِ عزت خواه، انسانیت گرا و فراتر از خویِ فرشتگان:
رنگهای نیک از خم صفاست // رنگ زشتان از سیاهابهٔ جفاست
صبغة الله نام آن رنگ لطیف // لعنة الله بوی این رنگ کثیف (مولوی)
 
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها