به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۲۴ - ۱۹:۵۴
 
۱۴
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۵ ساعت ۱۰:۲۶
کد مطلب : ۴۳۱۳۵
چرا اصول یک رقابت جوانمردانه را بر نمي تابيم؟

ضعف جامعه ايران در نهادسازی و تربیت نسل

تجربه 8 ساله دولتهای نهم و دهم ضرورت تغییر رویکرد اجتماعی مدیران سیاسی و اقتصادی نظام را مشخص مي‌کند. بحرانهای چند سال اخیر به طور مشخص انعکاس عملکرد جامعه در دوره های گذشته بوده است.
ضعف جامعه ايران در نهادسازی و تربیت نسل
عطا افشاريان

گروه سياسي: یکی از نقدهایی که همیشه در محیط کار و اجتماع بر ما ایرانیان وارد است، عدم تمایل به کار گروهی است. تکروی، عدم قبول رای و اندیشه دیگران و مدیرگرایی در جامعه ما امری نهادینه شده است. واقعیت جامعه ما نشان مي‌دهد که اکثر ما تمایل به مدیر شدن و بالاتر از همه قرار گرفتن داریم البته بدون اینکه شرایط آن را نیز داشته باشیم. متاسفانه عدم رعایت سلسله مراتب رشد، بخصوص در 8 سال گذشته، به این اخلاق ناپسند تا حد زیادی دامن زده است.

وقتی جوانان کشور مي‌بینند که فردی 25 ساله سکان یک ارگان مهم کشوری را بدون هیچگونه سابقه کار قبلی (چه رسد به توان مدیریتی) بر عهده مي‌گیرد، نوعی هرج و مرج فکری در کشور به وجود مي‌آید که تبعات اجتماعی آن زیاد خواهد بود. جریان های سیاسی و مدیریتی کشور طی سی سال گذشته نتوانسته اند کادر سازی مناسبی برای سالهای آتی داشته باشند تا کشور دچار گردونه سعی و خطا نگردد و همین امر سبب گردید که عده ای با شعار تغییر حلقه بسته زمامداران و یا به تعبیر دیگر، تغییر معماری حقیقی نظام و جوانگرایی، پا به عرصه مدیریت کشور بگذارند و در همین راستا زد و بندهای اقتصادی صورت گیرد که بسیاری از آن نه ناشی از فساد مدیران دولتی قبل، که ناشی از عدم تسلط به امور اجرایی کشور بوده است.

در واقع مي‌توان ضعف جامعه ما در نهاد سازی و تربیت نسل را مسبب اصلی تنشهای اجتماعی ده سال اخیر دانست. وقتی انتقال قدرت و ثروت، در بدنه اجتماعی کشور، بر اساس سازوکارهای تعیین شده قانونی و مقررات تشکیلاتی صورت گیرد، حرص و طمع در جامعه فراگیر نخواهد شد. جوانگرایی امری مطلوب است ولی زمانی که مدیران گذشته به کادر سازی پرداخته باشند.

اگر جامعه مدیریتی کشور بسته فکر کند و به دنبال انتقال تجربیات و دانش خود به نسل بعد و همچنین جانشین پروری نباشد، جامعه با دو مشکل عمده روبرو خواهد شد: یکی افزایش میل به قدرت و ثروت در نسلهای بعد که نمونه آن را طی این سالها به وضوح در کشور مي‌بینیم و دیگری عدم وجود مدیران کارآزموده برای فردای کشور. یکی دیگر از مشکلات جامعه ما حذف رقیب است، به عبارتی همه ما این رویکرد غلط را داریم که وقتی رشد یک فرد را مي‌بینیم به جای حرکت و رشد تواناییهای شخصی، مانع رشد رقیبانمان مي‌شویم.

در واقع اصول یک رقابت جوانمردانه را رعایت نمی کنیم. اصطلاحاتی مانند تبانی، بدگویی پشت سر همکاران، مانع رشد همکاران شدن و حتی ایجاد شایعه و تهمت نسبت به آنها به خوبی در فرهنگ کاری ما مشهود هستند. وقتی که رانت چه از نوع اقتصادی آن و چه نوع مقام و منصب آن در کشور به وجود بیاید و مدیریت و مسئولیت جای خود را به پست و مقام بدهد، آن هم بدون شایستگی فردی، وجود سیستم مدیریتی بیمار امری بدیهی است.

سیستم آموزشی ما نیز در ایجاد روحیه خلاقیت، کار گروهی و فرهنگ کاری و کارآفرینی بسیار موثر است. در سیستم آموزشی چند دهه اخیر کشور جز مدرک گرایی و نمره گرفتن هیچ اثر دیگری از آموزش و پرورش استعدادها دیده نمی شود. کارگروهی دانش آموزان دهه شصت و هفتاد به چند روزنامه دیواری و یا گروه سرود ختم مي‌گردید و در آن از گردشهای علمی، کار تجربی، پرورش روحیه خلاقانه و با هم اندیشیدن و کار کردن دیده نمی شد و امروز نیز در موسسات آموزشی ما جای این کارها خالی است.

تجربه 8 ساله دولتهای نهم و دهم ضرورت تغییر رویکرد اجتماعی مدیران سیاسی و اقتصادی نظام را مشخص مي‌کند. باید از هم اکنون به فکر تربیت مدیران جانشین بود و سیستم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را به نحوی پیاده سازی کرد که در آن، فرآیند صحیح رشد مشخص باشد تا مجدد شاهد رویدادهای چند سال اخیر نباشیم. بحرانهای چند سال اخیر به طور مشخص انعکاس عملکرد جامعه در دوره های گذشته بوده است.

مهدی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۳/۱۵ ۱۱:۱۶
درود بر شرفت (233472)
بختیار
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۳/۱۵ ۱۲:۰۸
پس از نسل انقلابگر که انقلاب57 را رقم زدند ما از مسائل اجتماعی غافل ماندیم.
بیشتر هم به تغییرات فرهنگی و اینترنت و ماهواره به دیده منفی نگریستیم که این امر خود موجب شد تا نه تنها از آن بخوبی استفاده نکنیم بلکه همواره دچار آسیب شویم.
معاش متولیان فرهنگی چون معلمان نیز هموار بر زیر تیغ خط فقر قرار داشته که کم کم باعث کاهش تعهد آنان گشته.
عادت کردن به تعارفات بدور از واقع نگری، خود بزرگ بینی های کاذب نیز ما را از این واقعیت بدور داشته است که ما یک کشور جهان سوم با معضلات فرهنگی عمیق هستیم. (233499)
اکبری
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۳/۱۵ ۱۳:۴۳
در کشورهای پیشرفته دنیا همه چیز حساب و کتاب دارد و قانون و قانون گرایی کاملا جدی است . برای انتصاب مدیران قانون دقیق دارند و برای هر پست مدیریتی شرایط و شایستگی ها و صلاحیت ها دقیق تعریف شده ، دقیق و جدی اجرا شده و دقیق و جدی نظارت می شود . در کشور ما برای انتصاب مدیران ضعف و کاستی های اساسی قانونی وجود دارد به همین دلیل سلیقه ای و بی ضابطه و باندی و رابطه ای و رانتی است که نتیجه آن بی لیاقتی و فاقد شایستگی و نا توانایی است و اصلا نمی فهمند مدیریت یعنی چی وگرنه اوضاع اینجور نبود . (233560)
مش ممد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۳/۱۵ ۱۹:۲۸
کشورهای پیشرفته آموزش وپرورش پیشرفته دارنددرکشورما آموزش وپرورش 30سال است که تعطیل است وحتی دبیرستانها تبدیل شده است به مهد بزرگسالان وفقط از بچه های مردم نگهداری می کنند که توی خونه وکوچه وخیابان ولو نباشند.معلمی که می خواهد توی آژانس کارکند وآخرخرداداز معلمان می خواهندکه برای کاهش افت تحصیلی به دانش آموزان نمره کیلویی بدهندبااین شرایط کشور چگونه می خواهد توسعه یابد؟ (233635)
شاه محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۳/۱۵ ۲۱:۴۹
ضمن تقدیر از جاب افشاریان و سایت بهار به خاطر چاپ مطلب فوق
بنظرم بزرگترین مشکلی که ما در جامعه ایران در اینده ای نه چندان دور گرفتار آن خواهیم بود کمبود مدیر است دولت های نهم و دهم در انتخاب مدیران جوان افراط داشتند و دولت جناب دکتر روحانی بنظرم تفریط.اما تربیت مدیربرای نسل اینده و گرداندن چرخ مملکت مشکلی است که به آن خواه ناخواه دچاریم.کارمندان و کارکنان ادارات باکسب مدارک عالی تحصیلی قطعا با در دست گرفتن پست های مدیریتی جامعه را به ناکجا آباد خواهند برد (233654)
دكتر نيك
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۳/۱۶ ۰۲:۱۹
انچه در اين چند سأله به أن توجهي نشده تربيت مدير است . إز طرف ديگر انتصاب أفراد كم تجربه و فاقد صلاحيت تنها بر أساس روابط أسيب جدي بر سيستم اجرايي وارد كرده است. إيراد ديگر عدم ارزيابي عملكرد و پاسخگو نبودن مديران است.از كار گروهي نگويم بهتر است چون معضل بزرگ إيراني هاست . (233689)
آریا
Satellite Provider
۱۳۹۳/۰۳/۱۶ ۰۳:۱۱
کلا ما ایرانیا باید زور سرمون باشه تا آدم بشیم. (233691)