گروه سیاسی: اخیرا یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس در اظهاراتی از انجام مذاکره به وسیله اصولگرایان دفاع کرده است. این در حالی بیان میشود که سعید جلیلی به عنوان شخصیتی اصولگرا سالها مذاکراتی را با آمریکا انجام داد اما این مذاکرات نتیجه مطلوبی را در پی نداشت و رفع تحریمها موفقیتآمیز نبود. چطور جریانی که مذاکره را قبول نداشت و در مقابل برجام سنگاندازی میکرد، میتواند متولی باشد؟
در همین خصوص مصطفی درایتی فعال سیاسی در گفتوگو با روزنامه آرمان ملی به اظهار نظر پرداخت،متن این گفتگو را در ادامه میخوانید:
آقای ذوالنوری رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس گفتهاند «پشتوانه اجرایی مذاکره اصولگرایان بیشتراست» نــظر شــما درباره این تحلیل چیست؟
ما مخالف مذاکره نیستیم. کسی که توان داشته باشد و چه اصولگرا و چه غیر اصولگرا بتواند مذاکره را پیش ببرد، به نفع کشور است اما این صحبت هم در جامعه ما جا ندارد.
آقای جلیلی که اصلاحطلب نبود. چند سال این پرونده را در دست داشت؟ حاصل و نتیجه کار آقای جلیلی چه بود جز اینکه پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحدبرده شد؟ چندین قطعنامه علیه ایران تصویب شد، مذاکرات ایشان چه حاصلی داشت؟
بعضی آقایان به گونهای صحبت میکنند که گویا مردم حافظه خوبی ندارند. مهم نیست که مذاکره به دست چه کسی انجام شود، مهم این است که توان به نتیجه رساندن مذاکرات را داشته باشد. اصولگرایان نیز نشان دادهاند که توان آنها در چه حد است. ۸ سال توان این کار را داشتند و حالا باید دید حاصل آن چه بوده است. امیدواریم که که اگر دوباره قدرت به دست اصولگرایان افتاد از این فرصت استفاده کنند که فن چانهزنی بینالمللی را بلد هستند، تا بتوانند مشکلی را از کشور و مردم رفع کنند.
اینکه پرونده مذاکره به دست یک اصلاحطلب است یا یک اصولگرا برای ما اهمیت ندارد. مسأله ملی بوده و سلیقهای نیست. دوستان اصولگرا در اظهارنظرهای خود تا حدی نگاه سلیقهای و گروهی به مسائل کشور دارند که از ابتدا کارشان این بوده در مقابل مسأله ملی برجام سنگاندازی کنند تا به سرانجام نرسد. خواستند ایجاد اختلال کنند تا حاصل و نتیجهای برای کشور نداشته باشد. امیدواریم هرکس که بنا دارد این کار را دنبال کند، مسائل سیاسی را بیش از موضوعات دیگر مد نظر قرار دهد.
اصوگرایان در نقطه مقابل ادعا میکنند که برجام ۸ سال زمان کشور را تلف کرد و حاصلی نیز نداشت و در نهایت نتوانستیم تحریمها را رفع کنیم. چه پاسخی میتوان به استدلال این جناح داد؟
باید گفت کاری که بنا بود انجام شود، در ایران انجام شد. با وجود تمام سنگاندازیهایی که به وسیله این دوستان انجام شد، برجام به سرانجام رسید. این اعمال قبل و بعد از تصویب برجام انجام میگرفت، به گونهای که گویا به ترامپ سیگنال میدادند که از برجام بیرون برود.اینکه ترامپ سرکار آمد به ما ارتباطی نداشت. بنا نبود بدعهدی ترامپ برعهده دولت ایران باشد. بزرگترین هنر آقایروحانی با وجود همه ضعفهای دیگری که در شکل مدیریت و کار کشور ممکن است به ایشان وارد باشد، این بود که برجام را به سرانجام رساند و برجام در تاریخ دیپلماسی کشور باقی میماند و اگر ما نتوانستیم تحریمها را رفع کنیم، دلایل دیگری داشت که به دولت ربط پیدا نمیکرد.امیدواریم که اگر بناست اتفاق جدیدی در عرصه دیپلماسی ایران رخ بدهد، حاصل و نتیجه بهتری داشته باشد ولی در معادلات بینالمللی، تنها مسأله داخلی مطرح نیست.
بسیاری از موارد دیگر نیز باید لحاظ شود. این موضوع نیازمند انسانهای فهیمی است که دیپلماسی را به خوبی بفهمند و بدانند در عرصه بینالمللی چگونه باید با کشورهای دیگر تعامل کرد. نظر من در این است که اظهارنظرهای فعلی تنها بهانهجویی است.خود اینها میدانند، یکی از بزرگترین و مهمترین کارهایی که در ۸ سال اخیر انجام گرفت، برجام بود. اگرچه رفع تحریمها باتوجه به روی کار آمدن ترامپ محقق نشد اما اتفاقاتی در برجام رخ داد که توانست به ایران کمک کند. اگر برجام نبود ممکن بود مشکلات سختتر باشد. اگرچهمسیر سخت شده است اما دوستان ما به صورتی کار را پیش ببرند که مشکلات مردم کمتر شده و کشور از این حالت خارج شود.
در ۴ سال گذشته تحریمهای گذشته بازگشت و ۷۰۰ تحریم جدید نیز وضع شد. با این وجود میتوانیم دیپلماسی دولت دوازدهم را موفق بدانیم، در حالی که فشارهای اقتصادی بیش از همه به کشور وارد شده است؟
نگاهی که در زمان تحقق برجام و پس از آن پیش آمد، دو نگاه متفاوت بود. لذا آنچه با برجام انجام شد یک مسأله و آنچه پس از روی کار آمدن ترامپ انجام گرفت، مسألهای دیگر است. ترامپ میگفت با برجام مخالف هستم و فشار حداکثری را برای پای میز مذاکره نشاندن ایران، در دستور کار قرار خواهم داد. زمانی که مذاکرات برجام شروع شد، شرایط متفاوت بود. پس از روی کار آمدن ترامپ هم امکان انجام کارها وجود داشت اما تصمیم آن با دولت نبود.