به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۸ - ۰۰:۴۱
 
۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۰ ساعت ۱۰:۰۴
کد مطلب : ۳۵۲۲۶

غافلگیری دزد میلیونر در خواب /عكس

گروه حوادث: کیف قاپ میلیونر وقتی در خواب بود سایه پلیس را در خانه ویلایی‌اش بالای سر خود دید و هنوز چند ساعتی از خرید خودروی 100 میلیونی نگذشته بود که پشت میله‌های زندان گرفتار شد.
غافلگیری دزد میلیونر در خواب /عكس
سحرگاه یکشنبه 18 اسفندماه سال جاری پلیس آگاهی پایتخت مخفیگاه‌های دزدان و مالخران را به محاصره در آوردند و بیش از 180 تن از آنان را دستگیر کردند. این دزدان که بیشترشان بارها روانه زندان شده‌اند در زمینه کیف قاپی، زورگیری، سرقت خودرو و وسایل داخلی آن فعالیت داشتند و در خواب غافلگیر شدند.

یکی از این دزدان که چند ماه پیش و با قرار وثیقه 500 میلیون تومانی آزاد شده بود این بار در خانه‌ای بزرگ در شهر پرند دستگیر شد و از خانه‌اش خودروی گران قیمت 100 میلیون تومانی کشف شد که وی آن را با پول بادآورده خریده بود. این تبهکار سه مهمان مرموز نیز داشت؛ سه دختر که فریب وی را خورده بودند.

**گفت وگو با دزد 100هزار دلاری
مجید 26 سال دارد و به تنهایی در خانه ویلایی چند صد متری زندگی می‌کند. وی چند ماه پیش به دلیل 29 بار کیف قاپی دستگیر و روانه زندان شده بود ولی با سپردن وثیقه 500 میلیونی آزاد شد و دوباره فعالیت‌های تبهکارانه‌اش را آغاز کرد. وی در این خصوص که چقدر سابقه داری؟ گفت، یک سابقه و این بار برای دومین بار است که دستگیر شده‌ام.

سوال: وثیقه 500 میلیونی را از کجا آوردی؟
از طریق آگهی 22 میلیون تومان به کسی که سندش را برای همین کارها در دادسراها می‌گذارد، پرداخت کردم و آزاد شدم.
سوال: نقش شما در سرقت ها چه بود؟
من رئیس باند بودم و پشت موتور می‌نشستم و کیف‌ها را می‌قاپیدم.

سوال: ماجرای سرقت 100 هزار دلاری چیست؟
تیرماه سال گذشته یکی از همدستانم گفت مردی پول زیادی از بانک گرفته، سریع با موتور خودمان را نزدیک بانک رساندیم و با مشخصاتی که زاغ زن باند داده بود، خودروی طعمه‌مان را تعقیب کردیم و پس از 15 دقیقه وی در کوچه‌ای توقف کرد و از خودرو پیاده شد تا از صندوق عقب چیزی بردارد که من سریع از موتور پیاده شدم و پول‌ها را که داخل یک کیسه بود، برداشتم و ترک موتور نشستم و فرار کردیم.

سوال: مالباخته می‌گوید وقتی فرار می‌کردید کیسه را بالای سرت می‌چرخاندی و فریاد شادی سر می‌دادی!
بله، خوشحال بودم که کلی پول به دست آورده بودیم و ناخواسته این حرکات را انجام دادم.
سوال: می دانستی داخل کیسه دلار است؟
نه اصلا. وقتی مطمئن شدم کسی در تعقیب‌مان نیست، توقف کردیم و هنگامی که کیسه را باز کردم و دلارها را دیدم آنقدر خوشحال شدم که سر از پا نمی‌شناختم. باور نمی‌کردم پول‌ها دلار باشند.

سوال: چقدر گیرت آمد؟
25 هزار دلار.
سوال: با پول چه کار کردی؟
دلارها را 38 میلیون تومان فروختم و با پول آن یک پژو 206 خریدم.
بعد؟
چند مدتی خلاف نمی‌کردم تا این که دست و بالم خالی شد و دوباره دست به دزدی زدیم تا این که دستگیر شدم و پس از این که به زندان افتادم برای این که پلیس پیش از با خبر شدن از سرقت 100 هزار دلاری با فروختن خودرویم وثیقه گذاشتم و بیرون آمدم و دوباره دزدی‌هایم را شروع کردم تا با به دست آوردن پول بتوانم از شاکی‌ها رضایت بگیرم.

سوال: بیشتر چه چیزهایی سرقت می کردید؟
کیف، گردنبند طلا و پول مشتریان بانک ها.
سوال: کدام مناطق فعالیت داشتید؟
همه جای شهرهای تهران و کرج.
سوال: روزی چند سرقت داشتی؟
این اواخر با همدستم امیر به سرقت می‌رفتیم تا چیزی که به دست می‌آوریم برایمان صرف داشته باشد زیرا 4 نفره پول کمتری به ما می‌رسید، روزی بین یک تا سه سرقت انجام می‌دادیم و حدود 500 هزار تا دو میلیون تومان پول به دست می‌آوردیم.

سوال: با پول ها چه کار می کردی؟

شیشه می‌کشیدم، لباس می‌خریدم یا خرج دختر مورد علاقه‌ام به نام سهیلا می‌کردم.
سوال: خانه پرند متعلق به خودت است؟
نه، اجاره‌ای است. 10 میلیون پیش داده‌ام و یک میلیون اجاره.
سوال: حالا چرا خانه ویلایی و 300 متری؟
به خاطر اینکه اگر پلیس برای دستگیری‌ام به خانه زد بتوانم از حیاط پشتی یا پشت بام فرار کنم!

سوال: خودروی سوناتای صفر نیز برای خودت است؟
بله، همین دیروز 100 میلیون تومان خریده بودم، 30 میلیون داده بودم و قرار بود بقیه‌اش را 40 ماهه پرداخت کنم.
سوال: چطور؟
با دزدی.
سوال:خودروی قبلی ات چه بود؟
آزرا.

گزارش پلیس نشان می دهد که سه دختر جوان در خانه ات بودند!
بله، سهیلا همراه با خواهر و دوستش خانه من مهمان بودند.

سوال: به آن ها هم پول می دادی؟
برایشان پول خرج می کردم.
سوال: خانواده داری؟
بله در همدانک شهریار زندگی می کنند.
سوال: می دانند دزدی می کنی؟
از سری نخست که فهمیدند دیگر با آنان زندگی نکردم.

سوال: پدرت چه شغلی دارد؟
بنایی می کند.
سوال: فکر می کردی دستگیر شوی؟
بله، نه الان.
سوال: به چه فکر می کنی؟
با این همه بدهی و شکایت چه کار کنم!

مرجع : ايرنا