اسماعیل حسینپور*
در این شرایط که «عاقلان سرها در گلیم کشیده اند» و ملتی داغدار و عزادار سوگهای سترگ آبان و دی است، در زمانی که بسیاری از بزرگان بر مشارکت حداکثری تأکید دارند و تنها راه برون رفت از شرایط دشوار امروز را، در همراهی و همگرایی مردم و اثرگذاری صندوق رأی میدانند؛ برخی کاربه دستان، ناخواسته در راستای تحقق آمال بدخواهان ملت ایران گام بر میدارند تا مردم را از حضور در عرصهی انتخابات مأیوس کنند.
رد صلاحیت ۹۰ درصد کاندیداهای طیف اصلاحطلب در سطح کشور، باعث شده است که عملا یک جناح از عرصهی انتخابات حذف شود و فقط یک جناح میدان دار انتخابات شود. بدیهی است در مسابقهای که در آن فقط یک تیم حضور دارد و باید با خودش بازی کند و برنده پیشایش مشخص است، فراخواندن مردم برای تماشای این بازی از پیش تعیین شده، نمیتواند وجدآور باشد.
اینجا دیگر مردم تحریم کننده انتخابات را، به اثرپذیری از بیگانگان متهم کردن جور و جفایی بزرگ در حق مردم مظلوم و صبوری است، که سالهاست هر کاستی را تاب آوردهاند و به رغم بیمهریهای بزرگ، هنوز هم با امید در هر انتخابات رأی میدهند. مردم حق دارند بپرسند چگونه است فردی از سوی شورای نگهبان برای انتخابات مجلس رد صلاحیت و بعد همان فرد وزیر و عضو مجلس خبرگان میشود؟ مردم حق دارند مطالبه کنند چگونه است که برخی کاندیداها به صورت ادواری در برخی حوزه ها، تأیید، رد و باز تأیید میشوند؟
چرا در برخی حوزهها سه کاندیدایی که در انتخابات قبل، ۹۷ درصد آرای یک شهرستان را داشتهاند این بار هر سه کاندیدا رد صلاحیت شده اند؟ مردم انقلاب کرده و جان بر سر آرمان نهاده حق دارند از شورای نگهبان بپرسند چگونه است که ۹۰ درصد نمایندگان فعلی به اتهامهای بعضا مالی رد صلاحیت میشوند ولی بانیان املاک نجومی تأیید صلاحیت میشوند؟
باید پذیرفت با این ردصلاحیتهای گسترده به ویژه حذف اصلاحطلبان، نیمی از جامعه از حق حضور در انتخابات محروم شدهاند. هر چند تندروها، اصلاحطلبان را مرده میخواهند و مرده میدانند ولی رد صلاحیت ۹۰ درصد کاندیداهای اصلاحطلب در سطح کشور ثابت کرده است که هنوز هم از مردهی اصلاحطلبان هم پرهیز میکنند! عدم توجه به پیشنهادهای دلسوزان این ملک و میهن سبب شده است شاهد مجالس ضعیف و ناکارآمد باشیم و اینها همه دست پروردگان تفکری هستند که به زعم خود پاکدستان و راستان را گزینش کرده است.
بدیهی است کسی از افراد دارای فساد مالی – اخلاقی دفاع نمیکند ولی حذف برخی شایستگان و انبوه نیروهای قابل قبول نیست. خود حقپنداری و انتقاد ناپذیری برخی نهادهای نظارتی، باعث شده برای مثال شاهد ادبیات عجیب سخنگوی شورای نگهبان با رئیسجمهور مملکت باشیم که دور از انتظار بود. ضرورت دارد شورای نگهبان با حُسننظر، سعه صدر و عدالت، ضمن پاسخگویی به شبهات و مطالبات مردم، در تأیید صلاحیتها، تجدید نظر کند چون با تکصدایی و حاکمیت یک دست نمیتوان کشوری در شأن ایران و ایرانیان ساخت.
* فعال سیاسی