به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۰ - ۱۶:۴۱
 
۱۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۹ ساعت ۰۷:۴۱
کد مطلب : ۴۴۵۶۸

محمدعلی رامين: معاون مطبوعاتی شدم تا خود را در جمع اراذل رسانه‌ای منفجر کنم!

گروه سياسي: معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در دوره احمدي‌نژاد مي‌گويد: هر نوع همکاری با احمدی‌نژاد برای وی «افتخار» بود و معاونت مطبوعاتی را از آن رو پذيرفتم تا «در جمع اراذل و اوباشی که سلطان رسانه‌ها شده بودند خود را منفجر» کنم و رئيس دولت دهم بعدها قصد داشت با مطبوعات «سازش» کند که وی نپذيرفت.
محمدعلی رامين: معاون مطبوعاتی شدم تا خود را در جمع اراذل رسانه‌ای منفجر کنم!
محمدعلی رامين٬ كه در دوران مديريتش سخت‌ترين روزها بر مطبوعات اصلاح طلب ايران گذشت، در گفتگو با روزنامه «آرمان» همچنين گفته بعد از حوادث سال ۸۸ «عوامل بيگانه و منافقان در برخی از رسانه‌ها لانه‌سازی کردند و برخی از رسانه‌ها شده بودند لانه‌های فساد سياسی و استمرار فتنه.» بخش هايي از اظهارات رامين را بخوانيد:

... از نظر من احمدی‌نژاد شخصيتی بسيار مخلص و فداکار و شايسته بودند. او کسی بود که شعارهايی که امثال بنده و آقای رحيم‌پور، حسن عباسی و پناهيان را می‌توانست اجرايی کند.
... اگر بحث فتنه ۸۸ نبود وارد ميدان مديريت نمی‌شدم. من هيچ توقعی هم از احمدی‌نژاد نداشتم. برای بنده همکاری با احمدی‌نژاد چه به عنوان شهردار و چه به عنوان رئيس‌جمهور افتخار بود.

... من آقای احمدی‌نژاد را دوست دارم٬ تا سال ۸۸ وقتی که حکم آقای مشايی برای معاون اولی زده شد. من خيلی نگران شدم و تمام تلاش خود را کردم اما احمدی‌نژاد گفت هماهنگ است و اشکالی ندارد.... (بعد از انتخابات ۸۸) همه درگير بودند که چه کار کنند. با حقير مطرح شد که يکی دو سال وقت بگذارم و قانون مديريت مطبوعات را تغيير بدهم تا اوضاع سامان پيدا کند.

... با بعضی‌ها درگير شدم و همه آسيب‌ها را به جان خريدم تا فتنه را جمع کنم. با يک تحليلی آمده بودم تا در جمع اراذل و اوباشی که سلطان رسانه‌ها شده بودند خودم را منفجر کنم... من که اطلاعاتی نبودم. من اينقدر چيزهايی ديده‌ام که به هيچ کس نگفتم. در رسانه‌ای رفتم و چيزهايی ديدم که اگر می‌خواستم می‌توانستم با کمک اماکن در آنجا را ببندم... جايی رفتم که متوجه شدم سردبير آن ۶ ماه است در لندن است و از آنجا می‌نويسد. روزنامه‌هايی را ديدم که اصلا نويسندگانش ايران نيستند و اطلاعاتی به دست آوردم که وزارت اطلاعات هم نداشت.

... من مخالف امنيتی شدن فضای رسانه بودم. گفتم بگذاريد من فدا شوم اما همکاران رسانه‌ای ايران از شر منافقان خلاص شوند.... بسيار دقيق و شفاف به روزنامه‌ها می‌گفتم نوکر قانونم. شما هم تابع باشيد دست شما را می‌بوسم اما اگر قانون را بشکنيد شکسته می‌شويد.... من در ۶ ماه اول فقط با ضد انقلاب درگير بودم و اصولگراها فکر می‌کردند با آنها کاری ندارم. بعد از ۶ ماه سراغ بنده آمدند که حالا بايد تابع ما بشوی من هم گفتم فقط قانون. چه کاری برای کشور کرده ايد؟

... آقای احمدی‌نژاد می‌خواست با مطبوعات سازش کند و من همراهی نمی‌کردم. فرض کنيد در زمان بنده حرف‌های خاتمی، کروبی، هاشمی و موسوی ممنوع بود. بر اساس قانون مطبوعات که اگر حرفی به مرزهای عقيدتی و مقدسات و امنيت ملی خدشه وارد کند، نبايد منتشر شود. براساس قانون عمل می‌کردم.... ميلی به سخت‌گيری نداشتم اما ميلی متری عمل می‌کردم و ناگزير از سخت‌گيرانه عمل کردن بودم. من آمده بودم خودم را فدا کنم و چيز ديگری در ذهن نداشتم.