به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۰ - ۲۱:۵۳
 
۲۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰ ساعت ۱۱:۵۱
کد مطلب : ۶۶۸۷۸

صداقت؛ شاخصه ماندگار مرحوم بازرگان

صداقت؛ شاخصه ماندگار مرحوم بازرگان
گروه سیاسی-رسانه‌ها: زماني كه در مشهد مراسم چهلمين روز درگذشت دكتر شريعتي برگزار شده بود وقتي مرحوم شهيد مطهري وارد اين مجلس مي‌شود تعدادي از جوانان و طرفداران دو‌آتشه شريعتي بناي سر دادن شعارهاي توهين‌آميز و هجمه به آن مرحوم مي‌كنند. در واقع شبيه همين اتفاقي كه ما از سوي برخي جريان‌هاي خاص مشاهده مي‌كنيم كه از قضا در سال‌هاي اخير بيشتر هم شده است.

هجمه به شهيد مطهري به دليل انتقاداتي بود كه آن مرحوم قبل از درگذشت دكتر شريعتي بيان كرده بود و براي همين حضورش در جمع عزاداران شريعتي براي عده‌يي تحمل‌پذير نبود و براي همين مي‌خواستند او را وادار كنند تا مجلس ترحيم شريعتي را ترك كند. اما اينجا هم بازرگان بود كه از اين كار جلوگيري كرد؛ ميكروفون مراسم چهلم شريعتي را در دست گرفت و بدون كوچك‌ترين ملاحظه‌يي از معترضان حضور مطهري پرسيد «چه خبر است؟»

او در ادامه به برخي اختلاف‌هاي مطهري و شريعتي اشاره كرد و گفت «درست است كه آقاي مطهري از دكتر شريعتي انتقاداتي داشته اما الان مي‌خواهيد چه كار كنيد؟ مي‌خواهيد ايشان را بكشيد؟» (طرحي از يك زندگي، جلد٢، پوران شريعت رضوي) اين چند جمله اگرچه باعث دلخوري طرفداران دو آتشه و البته عزادار شريعتي شد اما توانست از خشم آنها تا اندازه زيادي جلوگيري كند و مانع اسائه ادب به مرحوم مطهري شود.

اين مورد تنها نمونه‌يي از صراحت مرحوم مهندس مهدي بازرگان در زندگي غيرسياسي‌اش است كه همين مشي را البته در زندگي سياسي‌اش نيز شاهد هستيم. فضيلت را در هماهنگي با ديگران جست‌وجو نمي‌كرد و طبعا «رسوايي» را نيز در همرنگ نبودن با جماعت نمي‌دانست. آنچه را بر مبناي فهم خود درست تشخيص مي‌داد و با معيارهاي ديني و شرعي سازگاري داشت انجام مي‌داد؛ نه طعنه و تمسخر، نه ترشرويي و رويگرداني و نه زنده‌باد و مرده‌باد تاثيري نداشت در تصميمي كه اتخاذش يا عملي كه انجامش را لازم مي‌دانست.

نمونه‌هاي متعددي را در ساحت‌هاي مختلف از زندگي آن مرحوم مي‌توان برشمرد كه نشان‌دهنده اين خصلت بارز او باشد. از نماز خواندن بر عرشه كشتي گرفته تا دفاع از مرحوم شهيد مطهري در مراسم چهلم مرحوم دكتر شريعتي و البته اظهارات و اقداماتي كه در فضاي راديكال آن زمان از سوي كسي كه به عنوان نخست‌وزير انقلاب منصوب شده بود تحمل نمي‌شد. فردي كه امروز بعد از گذشت ٢٠ سال از درگذشتش به عنوان نمادي از اعتدال‌ورزي در سياست مي‌شناسيم در زمانه خود نتوانست اقبال عمومي را از آن خود كند و در اين راه دوستان و آشنايانش را ياراي همگامي با او نبود.

اما اين ناهمراهي‌هايي كه در مواردي نزديك‌ترين دوستان و شاگردانش نظير مرحوم مهندس عزت‌الله سحابي را شامل مي‌شد نتوانست او را از روشي كه خود را به آن ملتزم مي‌دانست منحرف كند و در اين راه ابايي از آن نداشت كه زماني «جاده صاف كن امپرياليسم» و زماني ديگر «بمباران‌كننده پشت جبهه» خوانده شود. «سازشكار» و «ليبرال» هم كه مي‌توان در ادبيات سياسي آنها را دشنام‌هاي غير ‌ركيك خواند نقل هر مجلسي بود كه از او نامي بر زبان برده مي‌شد.

بازرگان چهره ناشناخته‌يي براي جامعه و مسوولان نظام برآمده از انقلاب نبود. او توسط شخصيتي مانند مرحوم شهيد مطهري به بنيانگذار جمهوري اسلامي معرفي شده بود و ايشان او را به نخست‌وزيري دولت موقت منصوب كردند. هرچند كه آيت‌الله طالقاني كه نسبت به شهيد مطهري رابطه‌يي بسيار صميمي‌تر و نزديك‌تر با مهندس داشت موافق نخست‌وزيري او نبود. چراكه با شناختي كه از بازرگان داشت معتقد بود او نخواهد توانست با نيروهاي تصميم‌گيرنده انقلاب كار كند.

اما آن‌طور كه گفته شده بازرگان اين مساله را با يكي از مراجع تقليد (ظاهرا آيت‌الله نجفي مرعشي) در ميان مي‌گذارد و بعد از گرفتن نظر مثبت ايشان مي‌پذيرد كه نخستين نخست‌وزير انقلاب باشد. از آنجايي كه او در بين روحانيت به متدين بودن مشهور بود و در بين نيروهاي انقلابي‌اي كه به شبكه‌هاي غير روحاني و روشنفكر متصل بودند به دليل سوابق مبارزاتي از احترام قابل توجهي برخوردار بود در واقع مي‌توان وي را نقطه‌يي مرضي‌الطرفين در بين مجموعه نيروهاي انقلاب دانست.

اما چه شد كه بازرگان با آن شخصيت موجهي كه در نزد نيروهاي مختلف انقلاب داشت، مجبور شد استعفاي خود از نخست‌وزيري دولت برآمده از انقلابي كه عمر خود را براي پيروزي آن صرف كرده بود، اعلام كند؟ شايد بتوان استعفاي بازرگان را نتيجه كشانده شدن سياست از عرصه تخصصي و حرفه‌يي به عرصه غيرتخصصي و عام دانست كه البته اين مساله از لوازم و تبعات اجتناب‌ناپذير انقلاب است هرچند كه او عمر خود را براي به پيروزي رساندن اين انقلاب صرف كرده باشد.
مرجع : اعتماد