به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۰ - ۱۳:۳۷
 
۱۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۴ ساعت ۱۴:۴۵
کد مطلب : ۷۴۳۸۸
روسای‌جمهور آمریکا و کوبا پس از 50سال دیدار کردند

درس‌های‌آموختنی از دیدار اوباما و کاسترو

گروه بین الملل: دیدار رییسان جمهوری آمریکا و کوبا پس از 50 سال نشان داد که می توان اختلاف داشت ولی به گفت وگو و مذاکره پرداخت چرا که در سیاست خارجی دوستی ها و دشمنی ها پایدار نیست.
درس‌های‌آموختنی از دیدار اوباما و کاسترو
شنبه گذشته بیست و دوم فروردین (یازدهم آوریل) دوربین‌ها لحظه یی کمیاب را شکار کردند و دیدار تاریخی رهبران آمریکا و کوبا به سراسر جهان مخابره شد؛ رخدادی که نشان داد امکان دارد اراده‌ی 2 طرف برای کاهش یا رفع خصومت‌ها از دریچه‌ی مذاکره و گفت وگو به انجامی مثبت برسد.

روابط آمریکا و کوبا طی نیم سده‌ی گذشته همواره تیره و تار بوده و به رغم کاهش تدریجی اصطکاک و تنش‌ها در سال‌های اخیر، 2 طرف رویکردی خصمانه را به صورت متقابل به پیش برده اند تا این که «باراک اوباما» رییس‌جمهور آمریکا سال گذشته از آغاز فصل جدیدی از روابط 2 کشور سخن به میان آورد. این در حالی بود که آخرین دیدار رسمی رهبران واشنگتن و هاوانا در سال 1958 میلادی رخ داد و در جریان آن «فیدل کاسترو» رهبر پیشین کوبا با «ریچارد نیکسون» ریس جمهوری وقت آمریکا دیدار کرد.

به این ترتیب، دیدار اوباما و «رائول کاسترو» به مثابه ملاقات رهبران یکی از دیرپاترین تعارض‌های بین ملی در دوره‌ی معاصر مورد توجه بسیاری قرار گرفت. البته پیش از این و طی دیدار غیر رسمی آنان در مراسم درگذشت «نلسون ماندلا» رهبر فقید آفریقای جنوبی، رهبران هاوانا و واشنگتن با هم روبه رو شده و گفت و گو کرده بودند اما این بار این دیدار در یک مراسم رسمی و در حاشیه‌ی نشست سران کشورهای آمریکایی در پاناما رخ داد.

در این زمینه بیان چند نکته لازم است:
1- جهان دوقطبی پس از جنگ جهانی دوم، بلوک بندی هایی را شکل داد که نوع غربی آن به سرکردگی آمریکا و گونه‌ی شرقی زیر سیطره‌ی اتحاد جماهیر شوروی هر کدام ایدیولوژی‌های متفاوتی را هدایت می‌کرد. در این عصر که تا فروپاشی دیوار برلین در آستانه‌ی دهه ی90 میلادی ادامه داشت، کوبا در بلوک شرق تعریف می‌شد و دشمنی بین این کشور و آمریکا حتی پس از فروپاشی شوروی نیز از بین نرفت. تحریم‌ها و فشارهای زیادی بر این کشور آمریکای لاتین وارد شد اما کوبا همچنان راهبرد خود را ادامه داد. به این ترتیب، کوبا از معدود کشورهایی به شمار می‌رود که در سال‌های گذشته به رغم فشارهای خردکننده‌ی آمریکا و غربی‌ها به مقاومت امپریالیسم ستیزانه‌ی خود ادامه داده است.

2- در سال‌های اخیر آمریکایی‌ها به این دیدگاه نزدیک می‌شوند که در جهان کنونی دیگر نمی توانند سیاست‌های خود را با تکیه بر نظامی گری و اعمال فشار و تحریم به پیش ببرند و باید به جای آن به دیپلماسی و مذاکره روی آورند. به واسطه‌ی نموداری نشانگان تغییر تدریجی این دیدگاه، بسیاری از ناظران می‌گویند دیوار بی اعتمادی میان آمریکا و کوبا اگر فرو نریخته باشد، دست کم یخ روابط 2 کشور با دیدار اوباما و کاسترو در حال آب شدن است.

3- در جهان به هم پیوسته‌ی کنونی دیگر نمی توان یک جانبه و تک قطبی گرایی را باور داشت چرا که مناسبات پیچیده شده و کشورها به دنبال آن هستند که به نوعی فعالانه تر در عرصه‌های دیپلماتیک مشارکت کنند. شاید دیگر نمی توان حتی کشورهای کوچک و به عبارتی کم تر توسعه یافته را دست کم گرفت چرا که اقتصادها درهم تنیده شده و رقابت‌ها شکل پیچیده تری به خود گرفته و بدین سان دولت‌ها در تکاپوی جلب بیشینه‌ی کشورها در دایره‌ی مناسبات شان هستند.

4- گذر زمان عمق اختلاف‌ها را بیشتر می‌کند و به نوعی، انباشت تعارض را به بار می‌آورد. از این رو کشورها با بهره بردن از روش‌های مسالمت آمیز و دیپلماتیک می‌توانند ضمن پایبندی به اصول، اهداف و منافع ملی جلوی گسترش تعارض‌ها را بگیرند چرا که بی شک بهره بردن از دیپلماسی کم هزینه ترین مسیر پیش روی کشورها است.

5- در فرایند تنش زدایی میان واشنگتن و هاوانا، 2 طرف به دنبال آن هستند که هر کدام به تامین منافع ملی خود پرداخته و در مسیر اهداف راهبردی با شتاب بیشتری گام بردارند. کوبا در پی آن است که تحریم هایش برداشته شود و دولت آمریکا نیز در پی گسترش حوزه‌ی نفوذ و فرصت طلبی سیاسی، اقتصادی و امنیتی و کاهش چالش‌های پیرامونی از طریق دستاوردی دیپلماتیک است. از این منظر، بیش از پنج دهه هماوردی برای 2 کشور آورده یی نداشته و از این رو است که رهبران هاوانا و واشنگتن به این نتیجه رسیده اند که با احترام متقابل و در چارچوب رویکردی سازنده می‌توانند به اهداف و پیش فرض‌های مبتنی بر ستانده هایی در راستای منافع ملی پوشش دهند.

6- دیدار تاریخی رهبران واشنگتن و هاوانا ما را یاد رخدادی می‌اندازد که در یک سال گذشته و در جریان مذاکرات هسته یی صورت گرفت و دولت‌های جمهوری اسلامی ایران و آمریکا نیز راه گفت وگو و دیپلماسی را در پیش گرفتند. این امر نشان داد که تعامل متقابل می‌تواند راهکار خوبی برای کاهش و نیز مدیریت تعارض‌های انباشت شده باشد. دراین ارتباط، آن چه رییس جمهوری پس از بیانیه‌ی لوزان سوییس در رسانه‌ی ملی بیان داشت قابل توجه بود به ویژه این نکته که ما تعاملی سازنده با همه‌ی کشورهایی که به ملت ایران احترام می‌گذارند و خواهان همکاری در چارچوب منافع مشترک با ایرانیان هستند به پیش خواهیم برد و دست خود را برای تعامل به سوی همه کشورهای جهان دراز می‌کنیم. وی افزود ما می‌خواهیم روابط خود را با کشورهایی را که رابطه‌ی سرد داریم بهتر کنیم و حتی با کشورهایی که دارای تنش هستیم هدف رسیدن به پایان تنش و خصومت را دنبال می‌کنیم چرا که این همکاری را به نفع همگان می‌دانیم.

به رغم آنکه گفته شد، باز هم باید تاکید کرد سیاست تنش زدایی مبتنی بر گفت وگو راهکاری بهینه برای رسیدن به حل و فصل مناقشه و اختلاف است؛ نکته یی که به نظر می‌رسد برخی رهبران عقلگرای آمریکایی نیز به آن پی برده اند که تاریخ مصرف سیاست منزوی سازی، اعمال تحریم و تهدی نظامی به پایان رسیده است. پس توجه به این امر بایسته است که دیگر نمی شود چیزی را در جهان امروز بر دیگر کشورها دیکته کرد و گفت وگوی همراه با احترام متقابل بهترین چاره‌ی رسیدن به مصالحه است.

در پایان باید گفت دیپلماسی بازاری برای عرضه و مبادله‌ی داده‌ها و ستانده‌ها است که در چارچوب آن کشورها سعی دارند با رویکردهایی مبتنی بر درک متقابل و گفت وگو به اهداف خود برسند چرا که این بازار کم هزینه ترین و نزدیکترین عرصه‌ی دسترسی به منافع و خواسته‌های ملی است.
مرجع : ایرنا