گروه جامعه:
سیل دکترا گرفتن آن قدر مهیج و جذاب است که حتی وزیر مرحوم یکی از دولتها دست به چنین کاری زده بود. مدیر چندین دستگاه بزرگ دولتی کشور این چنین کردند. شهردار اکثر شهرهای کشور چه کوچک و بزرگ این روزها عناوین دکترا را یدک میکشند...
نوید قائدی
این روزها در اکثر ادارهها از مدیران تا معاونین و مسوولین بخشها مدرک دکترا دارند.از سالهای دور تاکنون آن قدر این بیماری مسری ادامه یافت تا این که تمام موفقیت و آینده جوانان در گذر از سد کنکور خلاصه شد. تب و تاب قبولی در دانشگاه با هدف بدست آوردن آیندهای بهتر ملکه ذهن خانوادهها شد و تمامی تلاش خود را میکردند تا فرزند آنان از این سد بزرگ و سخت گذر نماید. کنکور و کنکوری شدن موجب پیدایش صنعت علمی و آموزشی کنکور شد یعنی به موازات این رشد صدها موسسه و مدرس اختصاصی کنکور بهوجود آمد و بازار اقتصادی داغ و پر رونقی را رقم زدند.
این ضرب آهنگ سریع و پرمخاطره لیسانسیه شدن آنچنان به پیش میرفت که مسوولان و نهادها هر کجای کشور و شهرها و ده کورهها توانستند با کمترین امکانات و پیش نیازها دانشگاه تاسیس کردند. بعد از دانشگاه هم که معمولا بدلیل وضعیت سخت بازارکار فارغ التحصیلان سرخورده از این همه تلاش دچار یاس و ناامید میشدند و در خوشبینانهترین حالتها تا حدود نیمی از آنها میتوانستند سر کار و شغل مناسبی بروند.
بعد از گذشت سالها جمعیت جوان کشور شروع به نزول کرد.
ورودی دانشگاهها کم و کمتر شد به طوری که بسیاری از دانشگاههای بهوجود آمده بدون متقاضی رها شدند و حتی تعدادی برچیده یا در هم ادغام شدند. بعد از گذر از مرحله کارشناسی و زیاد شدن این مدرک در سطح جامعه همه به فکر ارتقای این مدارک برآمدند. این بار تب و تاب ارشد گرفتن به عنوان مد جدید و فراگیر در جامعه هویدا شد. روزگاری دانشگاههای معتبر کشور در هر رشته نهایت تا 4نفر دانشجوی ارشد میگرفتند و پرورش میدادند ولی اکنون به یمن همان دورههای باطل و تجربه ناموفق گذشته اکثر دانشگاهها و پردیسها و مراکز غیر دولتی تحصیلات تکمیلی را با بالاترین ظرفیت پذیرش ارائه میدهند در واقع به فکر کسب منابع مالی بیشتر هستند تا اینکه دانشجویانی خلاق و با سواد راتربیت نمایند.
این حرکت رو به جلو این بار با قدرت بیشتری در دورههای ارشد و دکترا نمایان است. پذیرش دورههای تحصیلات تکمیلی به عنوان یک صنعت پردرآمد و تمام عیار مالی در کشور مطرح است. جوانان به هر دری میکوبند که وارد این حرکت و گردش گردند تا دوباره انس خود را امتحان و آیندهای درخشان برای خود رقم بزنند. مدیران هم بفکر نام وزین دکترا و افزایش حقوق و مزایا از هر کوشش برای کسب این عنوان دریغ ندارند. اکثر مدیرن بدلیل ذیغ وقت یا سطح نامناسب سواد امکان گذر از پروسههای کنکور دانشگاههای مهم را ندارند لذا بواسطه تمکن مالی مناسب و یا بورسیههای بادآورده دولتی و خصوصی به دنبال دانشگاهای دست چندم و پردیسها و مراکز خصوصی و غیر انتفاعی هستند تا با هر طریق ممکن بتوانند عنوان دکترا را تصاحب و به یدک بکشند.
آخر مگر میشود کارمندان و کارشناسان ادارت دارای مدارک کارشناسی ارشد باشند ولی مدیر از آنان عنوان مدرک پایینتری را داشته باشد. این روزها صنعت بزرگ مسابقات علمی و دانشگاهی کشور ایران در دنیا نظیر و مانند ندارد. شاید به پرسید چگونه؟ این روزها شما میتوانید انواع مقالات علمی مطابق با میل و رغبت خود را چه در مجلات و سمینارهای داخل چه خارج از کشور را خریداری و بنام خود ثبت نمایید. میتوانید انواع موضوعات پایان نامهای را خریداری و دفاع نمایید. می توانید در هر رشتهای ورود نمایید و حتی میتوانید بواسطه مدیر بودن و نفوذ خود نمرات مطلوب و دلخواه را کسب نمایید. مدارک بین المللی زبان را با نمرات بالا بگیرید و ضمیمه مدارک تحصیلی خود نمایید؛ اما چه تعداد از مدیران دکتر کشور میتوانند محاوره زبان انگلیسی و یا شنیدار و گفتار انگلیسی داشته باشند و یا به اصطلاح گلیم خود را از آب بیرون بکشند؟
سیل دکترا گرفتن آن قدر مهیج و جذاب است که حتی وزیر مرحوم یکی از دولتها دست به چنین کاری زده بود. مدیر چندین دستگاه بزرگ دولتی کشور این چنین کردند. شهردار اکثر شهرهای کشور چه کوچک و بزرگ این روزها عناوین دکترا را یدک میکشند. جامعه مسوولین ایرانی به سمت دکتر شدن پیش میرود اما بسیاری از کارها لنگ کوچکترین تصمیمهای درست کارشناسی اسیر شدهاند و در مانده اند. به راستی این دکتر شدن چه لذتی دارد که مدیران در تکاپوی آن غرق شدهاند.
بهتر نبود به جای این دل مشغولیات بیهوده بیشتر به فکر انجام صحیح کارهای خلق خدا میبودند. بهتر نبود به جای پز دادن با عنوان دکترا به فکر نمایش واقعی انسانیت میبودند تا همان هدف تعریف شده در نظام آموزش و پروش و نظام عالی کشور یعنی عالی و متعالی شدن انسانها محقق گردد. آیا غیر از این است که این اقدامات را بایدحرکتهایی پوپولیستی و بیاعتبار دانست که علم را هم به مسخره گرفتهاند. چه کسی باید به فکر این چالش بزرگ علمی کشور و گسست بهوجود آمده باشد و این موضوعات مهم را پیگیری نماید تا لااقل علم بیشتر از این مورد تمسخر واقع نگردد.