به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۰ - ۰۸:۵۵
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۰ ساعت ۱۱:۴۵
کد مطلب : ۱۲۴۵۱۲
تکرار شکنجه دانش‌آموزان

برنامه‌های پیشگیری موثر نیست

احمد ابوالفتحی
روزنامه بهار
باز هم تنبیه در مدارس. این‌بار در قائن. مدیر آموزش و پرورش قائن گفته است: «به دنبال تنبیه بدنی تعدادی از دانش‌آموزان یکی از مدارس قائن صورت جلسه حادثه و پرونده این معلم خاطی به هیات رسیدگی به تخلفات اداری استان ارسال شد.آصف رضایی معتقد است: این اتفاق حرمت معلمان را زیر سؤال برده است. او از پیگیری‌های قاطع ماجرا خبر می‌دهد: «با پیگیری این موضوع، دانش‌آموزانی که به آنها دسترسی داشتیم را فراخوانی و با آنها مصاحبه و ازکم وکیف موضوع را مطلع شدیم و بلافاصله مسئول بازرسی را مامور پیگیری کردیم که موضوع  به جد دنبال کند. در همان روز از مدیر و معاون مدرسه و معلم خواسته شد که روز بعد یعنی پنج‌شنبه راس ساعت  8 در آموزش وپرورش حضور داشته باشند.»

رضایی به عنوان یک روان‌شناس تنبیه‌بدنی را صددرصد محکوم می‌کند اما به عنوان یک «مدیر آموزش و پرورش» تا چه میزان در زمینه آموزش مدیریت کلاس به معلمان موفق بوده است؟ نه فقط رضایی، این سؤال را  از تمام مدیران سطوح مختلف آموزش و پرورش می‌توان پرسید. تا چه میزان در زمینه «تربیت معلم» موفق بوده‌اید؟

آموزش‌های ضمن‌خدمت کم تاثیر هستند
نتایج یک تحقیق میدانی که در سطح مدارس شهر شیراز انجام شده است و به‌صورت مقاله‌ای علمی در مجله «رهیافتی نو در مدیریت آموزشی» منتشر شده است، اثبات می‌کند که دوره‌های آموزش ضمن خدمت روش‌ها و فنون تدریس، مدیریت کلاس و سنجش و‌اندازه گیری، تأثیری بر عملکرد حرفه‌ای معلمان در تدریس کلاسی، کلاس داری، ارزشیابی کلاسی و وضعیت تحصیلی دانش آموزان ندارد.این موضوع را یکی از معلمان مدارس غیرانتفاعی شهر تهران، که از «دانشگاه فرهنگیان» فارغ‌التحصیل نشده است هم در گفتگویش با «بهار» تایید می‌کند: «یک مدرسه غیرانتفاعی آموزش روش‌های تدریس معلمان را کنترات برداشته است. شرکت در این دوره‌ها برای معلم‌ها اجباری است و چند درس در آن‌ها تدریس می‌شود. ما دوره را تابستان امسال گذراندیم. دوازده جلسه سه تا چهار ساعته بود که سرفصل‌هایی داشت. برای معلم‌های دبستان ارزشیابی توصیفی، طرح‌ درس نویسی، روانشناسی‌تربیتی و روش تدریس را آموزش می‌دادند. کسی که «روش تدریس» را آموزش می‌داد با ما دعوا می‌کرد و ما سر کلاسش چرت می‌زدیم. سیستمش هم سنتی بود. مجبورمان می‌کرد در کلاسش جزوه بنویسیم. استاد روانشناسی‌تربیتی هم یکسره در مورد افتخارات خودش حرف می‌زد، به نوعی دچار کمبودهای شخصیتی بود. آخر دوره یکسری سی دی آموزشی هم به ما دادند. حدود سی،  چهل ساعت بود. من که نگاه نکردم.»
از او درباره هزینه‌های دوره پرسیدم: «شهریه دوره‌ها را خود معلم‌ها پرداخت می‌کنند. مدرسه اگر هم بخواهد کمک کند بیشتر از سی تا پنجاه درصد را تقبل نمی‌کند. البته در مورد ما، مدرسه قبول کرد که شهریه را بپردازد و بعد از حقوقمان کم کند. دوره اجباری ولی بی‌فایده  بود. مبلغ مربوط به سی‌دی‌ها را هم جدا گرفتند.»

آموزش ضمن خدمت جدی گرفته نمی‌شود
از یک معلم دیگر که سابقه دوازده سال تدریس در مدارس شیراز را دارد می‌پرسم آیا تا به حال دانش‌آموزی را تنبیه کرده است؟ پاسخش منفی است. اما بلافاصله این را هم اضافه می‌کند: «ولی به کسانی که تنبیه می‌کنند ایراد نمی‌گیرم.» عجب جواب بی‌رحمانه‌ای. چرا؟ پاسخش این است: «چون بدون تنبیه نمی‌شود کلاس را کنترل کرد.» می‌گویم تا به حال در کلاس‌های ضمن خدمت روش تدریس شرکت کرده‌ای؟ باز هم پاسخش منفی است. می‌گوید به احتمال زیاد این‌جور کلاس‌هایی برای معلم‌ها برگزار می‌شود اما من پیگیر کلاس‌های ضمن خدمت نیستم و به همین خاطر اطلاعی در این زمینه ندارم. مگر این دوره‌ها اجباری نیست؟ این را از یک مدیر مدرسه باتجربه و بازنشسته که ساکن قم است می‌پرسم. پاسخش این است: «اجباری نیست ولی مدیرها معمولا از جذب معلم‌هایی که این دوره‌ها را پشت سر نگذاشته‌اند ابا دارند.»
می‌پرسم دست مدیرها چقدر در جذب معلم باز است. می‌گوید در مدارس غیردولتی زیاد، ولی در مدارس دولتی خیلی خیلی اندک. به عبارت دیگر، گذشته از این‌که دوره‌های روش تدریس در عمل کارآیی ندارند و در مواردی نظیر آنچه که آمد به «کاسبی» تبدیل شده‌اند، در عمل در مدارس دولتی اجباری برای طی کردن آنها وجود ندارد. و نکته این است که مسئله تنبیه در مدارس، نه در مدارس غیرانتفاعی که در مدارس دولتی رخ می‌دهد. آن هم نه در همه مدارس دولتی، در محروم‌ترین مدارس. در مدارس غیرانتفاعی لااقل در شهر تهران، وضع متفاوت است. این را معلم تهرانی می‌گوید: «در مدارس غیرانتفاعی بچه‌ها و خانواده‌ها روی سر معلم سوار هستند. به یک بچه گفته بودم چرا تکلیف ننوشتی، کار به مدیرعامل مجتمع آموزشی کشید که چرا این معلم به بچه من گفته است تکلیف ننوشتی و باعث شده بچه من خجالت بکشد.»
معلم تهرانی درباره مسائل دیگری که مدیریت کلاس را سخت می‌کند هم حرف می‌زند: «حجم کاری که از بچه‌ها کشیده می‌شود خیلی زیاد است. کتاب‌های جدید مفهومی نوشته شده‌اند، اما مدرسه از ما می‌خواهد حتما چیزهای اضافه هم درس بدهیم. در عین حال ما مجبوریم کتاب مصوب را هم تمام و کمال درس بدهیم چون بچه‌ها در آزمون‌های مختلف شرکت می‌کنند و اگر سؤالاتی که در آزمون می‌آید را بلد نباشد، بعد خانواده‌ها را مواخذه می‌کنند. برای همین حجم تدریس خیلی زیاد می‌شود.
از طرف دیگر والدین آشنایی چندانی با روش‌های جدید ندارند. بچه‌های دبستانی تا به حال نمره نگرفته‌اند ولی از ما می‌پرسند فلان موضوع در نمره تاثیر دارد یا نه؟ این‌ها حرف والدین را تکرار می‌کنند. یکی دیگر از معضلات هم آزمون‌هاست. به عنوان نمونه در کتاب‌های فارسی جدید فرقی بین فاعل و نهاد قائل نشده‌اند، اما بچه‌ها از ما درباره فاعل سؤال می‌کنند. چون در آزمون‌ها از مبحث فاعل هم سؤال می‌آید و ما مجبور می‌شویم آن را هم درس بدهیم. کتاب‌های جدید به نسبت خوب هستند اما روش‌ها مطابق کتاب‌ها نیستند. به همین خاطر آموزش تبدیل شده است به یک چیز پیچیده و سردرگم کننده.»

معلم‌های روستایی چه آموزشی می‌بینند؟
تمام مواردی که ذکر شد مربوط به مدارس شهری و حتی مدارس سطح بالای شهری هستند. اما مسئله تنبیه بیش از شهر، در روستا اتفاق می‌افتد. وقتی وضع‌تربیت معلم در مدارس شهری این است، در مدارس روستایی چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد؟ این سؤالی است که مدیران آموزش و پرورش بیش از طرح مباحث روانشناسانه باید به جوابش بیندیشند.
معلم شیرازی می‌گوید در گزارشت از «خشخاشی» هم یاد کن. بعد ماجرای خشخاشی را برایم تعریف می‌کند: «معلم خوبی بود. در مدارس استعدادهای درخشان تدریس می‌کرد. فشار آوردند که باید برود در یک منطقه محروم هم تدریس کند. به یک مدرسه خطرناک فرستاده شد. یک روز خواسته یکی را از کلاس بیرون کند، دانش‌آموز هم آمده با تیغ تیزبر شاهرگ گردنش را قطع کرده.» بعد از من می‌پرسد وقتی وضع این‌طوری است به من حق نمی‌دهی که نسبت به معلم‌هایی که تنبیه می‌کنند همدلی داشته باشم؟ جواب من این است که راه‌هایی برای کنترل کلاس باید باشد. می‌گوید هست: «خود من به خاطر این‌که مربی کانون پرورش فکری بوده‌ام بلدم بچه‌ها را چطور باید کنترل کرد.»

این حرف این سؤال را پیش می‌آورد که خب چرا آموزش روش‌های تدریس به معلمان جدی گرفته نمی‌شود؟ در حالی که درصد بسیار بالایی از معلمان از «دانشگاه فرهنگیان» یا همان «تربیت معلم» فارغ‌التحصیل نشده‌اند آیا آموزش روش‌های تدریس را نباید جدی گرفت؟ و وقتی این دوره‌ها جدی گرفته نمی‌شوند آیا مدیران آموزش و پرورش به‌اندازه معلمانی که دانش‌آموزان را تنبیه می‌کنند «خاطی» محسوب نمی‌شوند؟ مدیر آموزش و پرورش قائن گفته است: «اجازه نمی‌دهیم که معلمی این‌گونه با دانش‌آموزان رفتار کند، هر چند این معلم اظهار داشته است که از روی دلسوزی تنبیه صورت گرفته است، اما قطعاً این موضوع پیگیری خواهد شد.» ‌ای کاش این معلم دلسوز «روش تدریس» بلد بود تا این اتفاق‌ها پیش نمی‌آمد.