جایزه نوبل فیزیک به صورت مشترک به «پیتر هیگز» و «فرانسیس انگلرت» برای پژوهش 50 ساله در خصوص ذره گریزان بوزون هیگز رسید.
«پیتر هیگز» استاد بازنشسته دانشگاه ادینبورگ در مصاحبه مطبوعاتی پس از اعلام برندگان اعلام کرد، خبر انتخاب شدن از سوی آکادمی سلطنتی علوم را پس از تبریک گفتن مردم در خیابان متوجه شده است. در خانه این فیزیکدان 84 ساله تنها یک دستگاه تلفن وجود دارد و خبری از تلفن همراه، رایانه، اینترنت و البته ایمیل نیست! یکی از دو برنده جایزه 1.25 میلیون دلاری نوبل فیزیک امسال اذعان می کند که در دوران مدرسه در فیزیک ضعیف بوده و برعکس استعداد بیشتری در شیمی و زبان داشته است. اما خواندن مقالاتی در خصوص بمب اتم و فیزیک ذرات باعث تغییر نظر وی و گرایش به سمت تحقیقات در علم فیزیک شده است.
گفتني است آکادمی سلطنتی علوم سوئد، فرانسوا انگلرت و پیتر هیگز را به خاطر کشف نظری مکانیسم جرمدار شدن ذرات زیراتمی و بوزون هیگز، مشترکا برنده جایزه نوبل فیزیک امسال اعلام کرد. کمیته نوبل، این دو دانشمند را به خاطر کشف نظری مکانیسمی که به درک ما از منشأ جرم ذرات زیراتمی کمک میکند و به تازگی (تابستان 2012/1391) با کشف ذره بوزون هیگز در آزمایشهای اطلس و سی.ام.اس در برخورددهنده بزرگ هادرونی سرن تایید شد، شایسته دریافت این جایزه دانست.این دو دانشمند در سال 1964/1343 و مستقل از یکدیگر چگونگی جرمدار شدن ذرات زیراتمی را پیشنهاد کردند و برای نخستین بار سال گذشته در کنفرانس سرن برای اعلام کشف ذره هیگز یکدیگر را ملاقات کردند. ذره خدا عنوانی است که روزنامهنگاران برای بوزون هیگز انتخاب کردهاند، ذرهای بنیادی که دیگر ذرات در برهمکنش با آن دارای جرم میشوند. این ذره آخرین پازل از ذرات پیشبینیشده مدل استاندارد ذرات بنیادی است، ولی مدل استاندارد ذرات بنیادی بخش کوچکی از پازل عظیم کیهانی است، جهانی که به تازگی فهمیدهایم از 92 درصد آن چیزی نمیدانیم و جایزه نوبل فیزیک در سال 2011/1390 نیز به همین کشف بزرگ تعلق گرفت.
بوزون هیگز چیست؟
براساس مدلهایی که تکامل عالم را بررسی میکند، میدانیم در ابتدای شکلگیری عالم ذرات جرم نداشتند. اما در دورهای نسبتا کوتاه، هر یک از ذرات جرم مشخصی را به دست آوردند و این جرم ذرات بود که روند بعدی تکامل عالم را مشخص کرد. برخی از ذرات مانند فوتونها که ذرات تشکیلدهنده نور هستند، بدون جرم ماندند و توانستند بدون محدودیت در عالم سفر کنند؛ برخی دیگر اما جرم پیدا کردند و رفتارشان تغییر کرد. سوال مهمی که در دنیای فیزیک وجود دارد، این است که چه چیزی باعث شد تا ذرات عالم جرمدار شوند؟برای اینکه اهمیت این داستان را بهتر درک کنید، نگاهی به جهان اطرافتان بیاندازید: جهان اطراف ما از مواد مختلفی ساخته شده است. من و شما و هر آنچه میبینید، هر یک از ترکیبات و مواد گوناگونی تشکیل شدهاند. اما اگر اندکی دقیقتر نگاه کنیم، میبینیم همه این مواد قابل تبدیل به تعداد محدودتری از ذرات تشکیلدهنده هستند. برای مثال همه اشیا از مولکولهایی تشکیل شدهاند.
تنوع و تعداد این مولکولها بسیار زیاد است اما هر ترکییی که داشته باشند، قطعا از عناصر محدودی شکل گرفتهاند که آنها را در طبیعت میشناسیم. همه این عناصر به نوبه خود از ذرات بنیادیتری به نام الکترون، نوترون و پروتون شکل گرفتهاند و خاصیت مختلف هر یک از آنها به این برمیگردد که چه ترکیبی از این سه ذره در کنار هم قرار گرفته باشند.
برخی از این ذرات به نوبه خود از ذرات بنیادیتری شکل گرفتهاند. بررسی این ذرات بنیادی میتواند ما را به درک جهان اطرافمان یاری کند. ترکیب این ذرات که آنها را ذرات زیر اتمی مینامند، کمک میکنند بفهمیم چه قوانینی بر جهان ما حاکم است. اهمیت این دنیای فوقالعاده کوچک مقیاس و در عین حال فوقالعاده مهم باعث شده تا گروهی از دانشمندان تمام تمرکز و هم و غم خود را به رازگشایی از این جهان شگفت و توصیف آن با کمک نظریه ذرات بنیادی مبذول کنند.
نظریه ذرات بنیادی مانند هر نظریه دیگری در دنیای علم بر مبنای مشاهدهها شکل میگیرد، پدیدهها را پیشبینی میکند و در برابر آزمایشهای جدید محک میخورد و اگر از آن سربلند بیرون آید مستحکمتر شده و اگر در آزمایشی شکست بخورد نظریه دیگری را باید بر مبنای نتایج جدید تدوین کرد. به همین دلیل برای توصیف یک پدیده، گاهی نظریات مختلفی مطرح میشود که هر کدام بتواند بهتر از پس چالشهای پیشرو برآید، جای پایش محکمتر میشود و بیشتر مورد قبول قرار میگیرد.
مدل استاندارد ذرات بنیادی
در نظریه ذرات بنیادی نیز نظریهای به نام مدل استاندارد ذرات بنیادی وجود دارد که بدون ورود به جزئیات فنی و دشوار آن، میتوان آن را نظریهای توصیف کرد که تلاش دارد به روانترین شکل رفتارهای حاکم بر ذرات بنیادی را توصیف کند و توضیحی بر دلیل رفتارهای آنها ارائه دهد.
بوزون هیگز در این نظریه است که نقش مهمی ایفا میکند. بار دیگر و بدون وارد شدن به جزئیات فنی بیایید به این سوال بیندیشید که ویژگی یک جسم چه مواردی است؟ مثلا خود شما، یا هر چیز دیگر. فارغ از مشخصات ظاهری برخی از ویژگیهای یک جسم، بنیادی و اساسی بهشمار میرود. یکی از این موارد جرم یک جسم است (که البته میتوانید آن را نوعی انرژی به دام افتاده در آن جسم نیز تصور کنید). اگر از شما بپرسند چقدر جرم دارید، ممکن است بگویید مثلا 60 کیلوگرم و اگر از شما بپرسند چرا جرم شما این عدد است، خواهید گفت که بدن من از موادی تشکیل شده که هر یک از آنها جرمی دارند و مجموعه جرم آنها به این عدد میرسد. این فرآیند خرد کردن را میتوانید آنقدر ادامه دهید تا به ذرات بنیادی برسید.اما از آن بیشتر نمیتوانید پیش روید. بخشی از مواد تشکیلدهنده بدن شما الکترونها هستند. چرا یک الکترون مقدار مشخصی جرم دارد و چرا این مقدار برای ذرات بنیادی مختلف متفاوت است؟ برای مثال چرا یک الکترون مقدار جرم مشخصی دارد که از پروتون و نوترون کمتر است، اما از ذراتی مانند فوتون یا نوتریونوها که تقریبا بدون جرم هستند، بیشتر است؟ چه چیزی باعث میشود که یک ذره جرم مشخصی را داشته باشد و به عبارت دیگر، در دنیای فیزیک ذرات چه عاملی باعث میشود جرمی خاص به ذرهای خاص اختصاص یابد؟ این یکی از معماهای مدل استاندارد به شمار میرود و در دهه 1960/1340، پیترهیگز نظریهای را مطرح کرد که به نام میدان هیگز معروف شد و میتوانست این مساله را توجیه کند.
نظریه هیگز
براساس نظریه هیگز، کل جهان ما را میدان هیگز فرا گرفته است. برای اینکه تصوری از میدان داشته باشید، میدان آشناتر الکترومغناطیس را در نظر بگیرید. همه شما احتمالا این آزمایش معروف را یا انجام دادهاید یا دیدهاید که یک آهنربا را زیر یک کاغذ میگذاریم، روی کاغذ برادههای آهن میریزیم و میبینیم که این برادهها در مسیرهای مشخصی که خطوط میدان مغناطیسی هستند، قرار میگیرند. در واقع آهنربا یک میدان مغناطیسی دارد که بر موادی که خاصیت فلزی دارند تاثیر میگذارد.
براساس نظریه هیگز، مهم نیست اطراف یک جرم باشید یا جایی که فکر میکنید خلأ است؛ همه جا میدان هیگز وجود دارد. اگر میخواهید تصور بهتری از نوع حضور این میدان داشته باشید، یک آکواریوم را تصور کنید که پر از آب است. برای ماهیای که درون این آکواریوم است شاید بقیه فضای آکواریوم خالی به نظر آید، اما میدانیم که مملو از مادهای به نام آب است که این آب عمدتا از مادهای به نام مولکول آب یا H2O تشکیل شده است. میدان هیگز هم به همین ترتیب همه جا را در بر گرفته، ولی به جای مولکولهای آب از ذرهای بنیادی به نام بوزون هیگز تشکیل شده است. این ذره بنیادی جرم مشخصی دارد و نسبتا ذره سنگینی به شمار میرود، اما مهمتر از جرم خودش این ویژگی مهم را دارد که با ذرات بنیادی دیگر اطراف خودش واکنش نشان میدهد. مثل ذرات براده آهن که در میدان مغناطیسی واکنش نشان میدادند و در مسیرهای مشخصی قرار میگرفتند هر ذره با این بوزونهای هیگز در حال واکنش دادن است. آنچه ذره هیگز را مهم میکند، این است که بر اساس این نظریه، نوع و قدرت واکنش بوزونهای هیگز با مواد و ذرات بنیادی اطرافش معلوم میکند که آن ذره چقدر جرم داشته باشد. یعنی جرم الکترون به دلیل قدرت واکنش الکترونها با بوزون هیگز است. اگر فوتون تقریبا بدون جرم است به این دلیل است که واکنشش با بوزونهای هیگز بسیار ضعیف است و در عوض الکترون واکنش قویتری دارد.
از طرف دیگر چون بوزونهای هیگز همه جای میدان هیگز قرار دارند و همه عالم را پر کردهاند (مانند آب درون آکواریوم) پس یک ذره مانند الکترون یا فوتون فارغ از اینکه کجای عالم قرار دارد، بهطور دائمی در حال واکنش با بوزون هیگز است و در نتیجه جرم ثابتی دارد.به این ترتیب در مدل استاندارد ذرات بنیادی بوزونهای هیگز میتوانند توضیح دهند که چرا هر ذره جرم مخصوص به خود را دارد. اما این ذره تا پیش از این، یک ذره نظری بود که هرگز در آزمایشگاه مشاهده نشده و تنها حاصل محاسبات ریاضیاتی بود. این ذرات را تنها میتوان زمانی آشکار کرد که بتوانیم برخوردهای بزرگی را میان ذرات بنیادی ایجاد کنیم و در شرایط آشوبناک و آزاد شدن انرژی حاصل از برخورد، این شانس را به وجود بیاوریم که این ذره برای مدتی ظاهر شود و آن را آشکار کنیم. یکی از دلایل اصلی و هدفهای علمی اولیه ساخت شتابدهنده بزرگهادرونی در مرکز تحقیقات سرن نیز تلاش برای آشکار کردن این ذره و تایید وجود آن بود. البته اگر تلاش سرن هم مانندتواترون در آزمایشگاه ملی فرمی به ثمر نمیرسید و بوزون هیگز پیدا نمیشد هم اتفاق مهمی در دنیای فیزیک محسوب میشد، چراکه صورت دانشمندان باید سراغ نظریات پیچیده تری برای توجیه جرم مواد بروند که به نام نظریات فارغ از هیگز معروف هستند.