حمزه جهانگیری
امروز پس از 8سال و پایان عصر پوپولیسم ایرانی نه تنها نفت بر سر سفره مردم نیامده و آن بهشت موعودی که به آنها وعده داده شد ساخته نشده که به گفته کارشناسان و البته مقامات و مسئولان دولت یازدهم میراث دولت دهم چیزی شبیه یک زمین سوخته برای دولت فعلی ميباشد. از دگر سو مردم پول نفت را نه اسباب فراخی و گشایش در زندگی خود بل طناب داری ميدانند که در طول این 8 ساله گره اش به دور گردن آنان تنگتر و تنگ تر شد.
تجربه حاکمیت مردم گرایی سپری شده در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد این سوال را پرسیدنی ميکند که آیا این نفت است که به خودی خود اسباب مشکلات برای کشور شده یا مدیریت ناصواب انسانی است که نفت را از عاملی برای توسعه به علتی در جهت پسرفت تبدیل نموده است؟ آنطور که کارشناسان اقتصادی و سیاسی ميگویند در دولتهای رانتیر یعنی دولتهایی که بخش عظیم از در آمد آنها از یک منبع طبیعی و خدادادی بدست ميآید آن عامل اصلی ثروت چه نفت باشد یا هر چیز دیگر مشکلاتی را برای آن کشورها فراهم ميکند.
از یک سو دولتی که خود را به مالیات ملت محتاج نميبیند نیازی به پاسخگویی به ملت و پذیرفتن نظارت آنان در خود احساس نميکند و از دگر سو در چنین جوامعی دولت بزرگترین کارفرما خواهد بود و بدین دلیل که اکثریت جامعه مستخدمین او ميباشند براحتی استقلال و آزادی شهروندان خود در حوزههای گوناگون فرهنگی ، اقتصادی و... را خدشه دار خواهد نمود. با علم به این واقعیتها و تصدیق این حقایق ميتوان گفت که اگرچه ساختار رانتیری دولتهای تک محصولی به دلایل وابستگی بیش از حد به یک منبع در آمدی آسیب زاست اما از یاد نبریم که عاملیت و فاعلیت انسانی همانطور که در متون دینی به عنوان جانشین خداوند معرفی شده از این قابلیت برخوردار
اگر دولت سازندگی الگوی مناسب برای توسعه کشور در نظر ميگرفت اگر دولت اصلاحات در کنار پیگیری درست توسعه سیاسی برنامه های دولت رفاهی را نیز در پیش ميگرفت بالا رفتن در آمد نفتی نمیتوانست بستر را برای فعالیت پوپولیسم فراهم کند
است که بر تمامی جبرها فائق آید و مشکلات را حل نموده و بستری برای پیشرفت آدمی فراهم نماید.
به زبان ساده تر یک مدیریت درست و کارشناسانه در حوزه اقتصاد ميتوانست در این 8ساله که مصادف با بهترین دوران در آمد نفتی کشور بود زمینه ترقی کشور با استفاده درست از این در آمدها را فراهم نماید.اگر به جای وسوسه تزریق پول نفت به جامعه، این سرمایه صرف توسعه زیر ساختهای کشور ميشد اگر دولت اتکا بودجه به نفت را کاهش ميداد و اگر عدالت اجتماعی با راهکار ساده شده پوپولیستی صدقه دادن به جامعه ترجمه نميشد امروز حال و روز کشور چنین نبود.
البته در این میان اشتباهات دولتین قبلی نیز به یاری پوپولیسم آمد. اگر دولت سازندگی الگوی مناسب برای توسعه کشور در نظر ميگرفت اگر دولت اصلاحات در کنار پیگیری درست توسعه سیاسی برنامه های دولت رفاهی را نیز در پیش ميگرفت بالا رفتن در آمد نفتی نمیتوانست بستر را برای فعالیت پوپولیسم فراهم کند. پس در دوگانه نفت و انسان گرچه همانطور که گفتیم ساخت رانتیری دولتها ميتواند اسباب مشکلاتی شود اما مدیریت درست انسانی و پیگیری راهکارهای کارشناسانه ميتواند نفت را نه طناب دار ملت بل عامل خوشبختی آنان نماید.
باری حال که تجربه 8 ساله گذشته را پشت سر گذاشتهایم، در آمدهای نفتی کاهش پیدا کرده و حتی پوپولیسم به دلیل عواقب شوم اش برای نیروهای اجتماعی حامی آن یعنی طبقات پایین شهری و روستاییان جاذبه ای ندارد و از دگر سو دولتی تکنوکرات و کارشناس بر سر کار آمده است امید است که یکبار برای همیشه فرایند تبدیل نفت از عاملی برای بدبختی ملت به عامل سعادت آنان طی شود. بی شک همانطور که تیم اقتصادی دولت جدید نیز اذعان دارد بهترین استفاده از نفت سرمایه گذاری آن در زیر ساختها و کاهش وابستگی دولت به آن است.
در کنار این مهم گسترش پوشش دولت رفاهی و خدمات اجتماعی که ميتواند از ثروت نشات گرفته از تولیدسرمایه گذاری شود نیز ميتواند عاملی باشد که عمر پوپولیسم را در ایران یکبار برای همیشه پایان دهد. از یاد نبریم تاریخ سیر خطی به سوی پیشرفت ندارد و سعادت ما را در یک مسیر خطی تضمین نکرده است. این بدین معناست که اشتباهات دولتهای پیشاپوپولیسم اگر دوباره تکرار شود روی کار آمدن پوپولیسم و پیامدهای مصیبتبارش امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
تا روزی که انتخابهای ما از سر نفی دیگران باشه هیچ گاه مملکت به رستگاری نمیرسه.
به امید روزی که انتخابهای مردم ایران از سر اثبات باشه نه انتخاب بین گزینه بد و بدتر (114261)