گروه سیاسی: قرار است انتخابات مجلس یازدهم شورای اسلامی در دوم اسفندماه برگزار شود اما نظرسنجیهای رسمی (كه محمدرضا عارف اخیرا به نگران كننده بودن میزان مشاركت مردمی در آن خبر داده است) نشان میدهد انتخابات امسال در شرایطی باب طبع طیف اصولگرا برگزار خواهد شد به جز اینكه حوادثی منجر به این شوند كه مشاركت مردم بالا برود.
طبق سابقه انتخابات در جمهوری اسلامی ایران، در صورت مشاركت پایین مردم، برنده انتخابات همواره اصولگرایان بودهاند و با توجه به كارنامه ضعیف و تقریبا مردودی لیست امید در مجلس كنونی و همچنین عملكرد ضعیفتر دولتهای روحانی كه با حمایت اصلاحطلبان روی كار آمد، بسیاری از فعالان سیاسی پیشبینی میكنند كه طیف اصلاحات شكست سنگینی را در انتخابات آینده در پیش رو خواهد داشت و حتی بعید است افرادی چون عارف (سر لیست انتخابات مجلس كنونی) بتوانند بار دیگر وارد مجلس شوند. در همین راستا از هم اكنون و با آشكار شدن وضعیت متزلزل اصلاحطلبان در بین افكار عمومی، تعدادی از فعالان این طیف به فكر چاره افتادهاند. برخی رسما می گویند نباید در انتخابات اسفند 98 لیست داد و برخی مثل عارف و حضرتی و رفقایشان معتقدند حتما باید لیست داد و در همین زمینه از یكی دو هفته اخیر تلاشها و سخنرانیهای انتخاباتی خود را هم آغاز كردهاند. برای مثال الیاس حضرتی در جلسه صبح سه شنبه مجلس در ادبیاتی موهن درباره استاد شجریان این چنین گفت: «آقای شجریان در حال مردن است چه اشکالی دارد که وزیر فرهنگ و ارشاد از ایشان عیادتی بکند؟ گیرم ایشان در جایی اشتباهاتی هم کردهاند. آقای خاتمی و کسانی که در حصر هستند هم میتوانند به عنوان سیاستمدار کمک کنند.» وی البته نقل قول دروغی هم به میرحسین موسوی بست كه توسط دختران موسوی تكذیب شد.
به نظر میرسد، ضعف توام تشكیلاتی، كمبود بینش سیاسی و نداشتن ادبیات و گفتمان فاخر دامن چهرههای به اصطلاح اصلاحطلب، را به شدت فرا گرفته است. افكار عمومی، آنان را به یك جریان فرصتطلب و منفعتجو مینگرد كه طی سالیان اخیر درد و رنج مردم را نادیده گرفته و تمام قد از عملكرد ضعیف مدیران اجرایی كشور حمایت تمامقد نمودهاند. به همین دلیل روند شكست این طیف در انتخابات آتی مجلس، حتمیتر مینماید.
شوری آش نطق انتخاباتی دیروز حضرتی آنقدر بالا بود كه صدای یكی از سایتهای حامی دولت را هم به صدا در آورد و نوشت: سال آخر مجلس است. فضا انتخاباتی تر میشود . کم کم وعدههای فراموش شده دوباره یاد دوستان نماینده میافتد. اینکه چقدر این واژههایی که ۴ سال قبل و در روزهای امید به امید ، میتواند مردم در رویای جاری شدن امید را پای صندوقهای رای بکشاند، خود جای حرف دارد اما با امید به معجزه به همان طلسم قدیمی است که احتمالا بزرگوارانی چون استاد حضرتی یادشان افتاده باز «تکرار» کنند این چند اسم و واژه را. و شاید هم به این خیال که احتمالا باز فضا احساسی شود و چند رایی به سبد آرایشان بیفزاید.
با چنین احتمالاتی اصلا عجیب هم نیست که در روزهای آتی باز این کلید واژههای شجریان، خاتمی، حصر و احتمالا ورژن جدیدترشان یعنی عادل فردوسیپور از تریبون مجلس بیشتر و بیشتر شنیده شود.
اما آنچه در ادای همین واژهها باعث رنجش خاطر است، ادبیاتیست که یک نماینده که از قضا خود را چهرهای فرهنگی میداند به کار میبرد. معمولا اهل سیاست در به کار گیری کلمات وسواس خاص خودشان را دارند. با همین ذهنیت است که فکر می کنم چرا الیاس حضرتی باید پشت تریبون قرار بگیرد و وقتی نام نازنینی را به کار میبرد که بسیاری از مردم در همین ساعات عزیز سحر یا افطار یکی از دعاهایشان شفای عاجل استاد شجریان است،بگوید:«دارد می میرد»؟
واقعاقصد داشتید چه پیام مهمی را با این ادبیات منتقل کنید دوست عزیز نماینده؟
چه خوب بود که جای نطق در مجلس ، شما که چه بسیار ملاقات با وزرا دارید، یک روز دعوتشان می کردید و در کنارشان به ملاقات استاد میرفتید. نرفتید؟ ایرادی ندارد، میگفتید:«شجریان در بستر بیماری است»یا هر واژه مناسب دیگری .
نعوذ بالله شما مگر ملک الموتید که اینگونه درباره مرگ و زندگی کسی سخن بگویید و جماعتی را آزرده خاطر کنید؟ شاید هم فکر می کنید با این ادبیات که البته در کارنامه شما مسبوق به سابقه است در شمار منتقدان صریح اللهجه و متفاوت قرار می گیرید؟ نه آقای حضرتی، اشتباه رفتهاید و این بار خیلی دودوتا ۴ تای سیاسیتان جواب نداده است
جناب نماینده محترم، یادتان نرود به گفته خواجه شیراز:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما