صادق صدرایی
خبر رکورد شکنی فروش فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی و تبدیل این فیلم به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد که چند نکته دربارهی این موضوع در پی میآید:
1- سالها بود که عدهای معتقد بودند تنها راه پر فروش شدن فیلمها دو نوع فیلم کمدی (که معمولا از نوع سخیفش است) و فیلمهای موسوم بهدختر پسری است. اما در این سالها و با بررسی جدول فروش فیلمها به این نکته بر میخوریم که بسیاری از فیلمهای پروفروش به هیچ وجه در این دو دسته جا نمیگیرند و در این روزها هم پر فروشترین فیلم سینمای ایران از این جنس نیست، بنابراین میتوان گفت که این تصور که فقط چنان فیلم هایی قابلیت فروش و جذب مخاطب را دارند رنگ باخته است و حتی در این سالها آن گونه فیلمها با شکست تجاری هم همراه بوده اند.
2- دیگر نکتهی تکرار شونده در چند سال اخیر این بود که فیلم هایی که به نام روشنفکری معروف شده است برای مردم سینما رو جذابیتی ندارد و تنها برای برخی محافل خاص و جشنوارهها ساخته میشود اما فروشنده به شکل خاص و چند فیلم پر فروش دیگر این سالها به شکل عام نشان دادند که آن چه برای مردم مهم است نه روشنفکر بودن یا نبودن سازندهی فیلم و ادعاهایش بلکه ساختار با کیفیت یک اثر سینمایی است.
3- آن چه آثار فرهادی و چند نفر دیگری که با الگو گرفتن از او مشغول فعالیت در سینما هستند را محبوب مخاطبان کرده است را میتوان در یک کلام حد نگه داشتن و فهم دقیق خواستهی اکثریت عام و اقلیت خاص دانست. به گونهای که آثار این افراد هم برای عاشقان سینما و آنها که به شکل تخصصی این صنعت ــ هنر دنیای سرگرمی را دنبال میکنند مقبول است، و هم مورد رضایت عامهی مخاطبان سینماست. این حد نگه داشتن مسئلهی بسیار مهمی است که به اصطلاحفیلم خاصسازها و سازندگان فیلمهای سطحی از آن غفلت میکنند.
4- نکتهی حائز اهمیت در این رکورد شکنی این است که فروشنده بدون داشتن حتی یک ثانیه تیزر تلویزیونی و بدون قشون کشیهای نهادهای مختلف که برای برخی فیلمها که همه با آنها آشنا هستیم امری متدوال است به این موفقیت رسیده است و این نشان از بیاعتباری صداوسیما برای کسر قابل توجهی از مردم و از آن مهمتر کیفیت بالای این اثر دارد که بدون تبلیغات معمول و از طرق تبلیغات مردمی در فضاهای مجازی به این رکورد رسیده است.