...نحوه تعامل عجيب وزير كشور در ماجراي پولهاي كثيف، اين واهمه و ابهام را در اذهان فعالان سياسي تقويت كرده كه اصولا آقاي رحمانيفضلي تا چه اندازه توانايي برگزاري شفاف انتخابات اسفندماه 94 را خواهد داشت؟
علیرضا کفایی
گروه سیاسی: از زمانی که دولت اعتدالی مستقر شد و آقای روحانی مهرههاي خود را به یکباره و در همان روز تحلیف به مجلس معرفی کرد تاکنون که بيش از یکسال و نیم از آن میگذرد، فضای جامعه روز به روز پر تنش تر و بر حجم آن نیز افزوده شده است. علت این تنشها هر چه باشد نمیتواند خاستگاه روحانی و حامیان او باشد و مسلم جریانهای خاصی هم و غم خود را در ایجاد هیاهو و سرگرم کردن مردم به هر طریق ممکن برای پوشاندن خطاها و گناهان خود در دولت گذشته نهاده اند.
آنچه امروزه افشا میشود و در معرض دید و اذهان عمومی قرار میگیرد از اختلاسهای بزرگ گرفته تا بورسیههای غیرقانونی، برملا شدن دروغها و هدر دادن منابع ملی و به خطر انداختن منافع ملی و همه و همه میتواند یکی از عواملی باشد که کنندگان آن رذیلتها برای سرپوش نهادن و مخفی نگاه داشتن خیانتهای خود به زور و خشونت و غوغا و دغل متوسل شوند اما اگر جوانب این همه هجمه علیه دولت و آنهم با روشهای مذموم و نمایشهای خیابانی و خشونتها و تهدید و تهمتها را در نظر بگیریم، میتوان به این نتیجه رسید که ماجرا فراتر از این قصههاست.
کمی به عقبتر و قبل از دولت احمدینژاد برگردیم و چالشهایی که برای دولت اصلاحات ایجاد کردند را مرور کنیم. البته نه فرصت و نه لزومی بر یادآوری یکایک موارد است، براي مثال ماجرای قتلهای زنجیرهای براي امنیتی کردن حوزه فرهنگ در داخل کشور تحت عنوان مقابله با تهاجم فرهنگی با اقداماتی مانند تهیه برنامه "هویت" سناریوی "کارناوال عاشورا" جهت تخریب چهره خاتمی، به انزوا کشیدن سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خارج کشور و...
مواضع حامیان قتلها را نمیتوان بسادگی از نظر دور داشت زیرا خمیرمایه آن مواضع خطرناک با چاشنی توجیهات شرعی و فتوا اتخاذ و به اقدام منجر میشد. مشروعیت بخشی و ترویج خشونت لجام گسیخته از سالها قبل تئوریزه شده بود و عده ایی با شرعی پنداشتن اعمالی خشن و اوج آن قتل، اقدامات خود را شرعی و دینی میدانستند. یكی از بزرگان دینی این تفكر معتقد بود: "هیچگونه رحم و مروتی برای غیر خودیها نباید داشته باشیم. هر کسی در مقابل حکومت حق، مخالفت کند باید سرکوب شود. اول نصیحت و ارشاد و اگر نپذیرفت شمشیر."
امروز وقتی بعضی از مواردی که پیش میآید را بررسی کنیم لایه هایی از همان تفکر را میبینیم، حادثه شیراز عليه علی مطهری، حادثه مبهم اسیدپاشیها، رفتار پایداریها در مجلس و در جامعه، فعال شدن انصار که در بعضی از استانها اطلاعیه تهدید حتی علیه بیت امام صادر میکنند، و نظرات رسانه هایشان که با تهدیدهای آنها در مورد دولت اصلاحات تفاوتی ندارد و.......
این موارد و موارد بسیار دیگری که در دولت اصلاحات پیش آوردند و حامیان و آمران آن مشخص بودند سعی در جنجال آفرینی و ایجاد رعب و وحشت و امنیتی کردن فضای سیاسی و از میدان بدر کردن اصلاح طلبان به هر طریق ممکن را داشتند. در دولت احمدی نژاد این گروه خاموش شدند و سکوت و حمایت از سیاستهای افراطی دولت وقت را پیش گرفتند و در سال 88 که میرحسین موسوی پای در میدان نهاد، از ترس طرد شدن دوباره و واگذاری قدرت، دست به اقداماتی زدند تا مجدد فضا را بسوی بیشتر امنیتی شدن بکشانند و جامعه را در حالت تعلیق سیاسی قرار دهند و کردند آنچه را که همه میدانند.
در همین راستا به آنچه که از سالها قبل برنامه ریزی و تئوری پردازی کرده بودند دست یافتند و به نوعی انتقام شکستهاي مکرر خود را گرفتند. اما از 88 تا 92 نتوانستند با دنیای خارج کنار آیند چون همواره بر طبل خشونت کوفتند و در داخل به سبب دزدیها و غارتهای بیت المال و دروغهای شاخدار و نامردمیهای فراوان و نیز ارعاب جامعه، نتوانستند رای و نظر مردم را با خود همراه کنند و در خرداد 92 آقای روحانی با حمایت و انسجام اصلاحطلبان به ریاستجمهوری برگزیده شد.
امروز همان خشونتها و همان برنامههای انحصار طلبان بی کم و کاست و البته به نوعی دیگر در حال اجراست. بزرگان فكری آنان با همان تفکر و پایداری به تبعیت از آنها و انصار حزبالله با همان نگرش در کار ایجاد مانع و چالش برای دولت هستند. میخواهند فضای کشور را امنیتی کنند و در سیاست خارجی، ایران را مجددا به انزوا کشانند. گرچه آقای روحانی تلاش بسیاری میکند تا قدرتطلبان به نتیجه نرسند و نشان میدهد که دست آنها را خوانده است، هم به بر طرف کردن فضای امنیتی سفارش میکند و هم به تعامل بینالمللی و رفع انزوای در سیاست خارجی میاندیشد اما متاسفانه ساز و کار لازم و کارگزاران مناسب ندارد.
آقای روحانی برای رسیدن به مقصود خود نباید منتظر انتخابات مجلس دهم بماند. موفقیت وی در گرو آن است که:
1- به حلقه حامیانش که علیرغم کم لطفیها هیچگاه وی را رها نکردند باز گردد.
2- به وعدههاي خود برخی از آنها علاوه بر اینکه یک مطالبه عمومی است، برجسته تر و پر رنگ تر خود را نشان میدهد قاطعانه عمل کند.
3- در انتخاب وزیران کلیدی خصوصاً وزارت کشور بدون شک معامله ای صورت پذیرفته و اکنون مشخص است که طرف دیگر معامله به تعهدات خود یا پایبند نیست و یا قدرتی در عمل به معاهده ندارد و ظاهراً آقای روحانی دست خالی است اما میتواند اقداماتی برای بهتر شدن اوضاع نماید:
- استانداران و فرماندان و کارگزان غیر همسو و جنجال آفرین و بازمانده از دولت قبل را تغییر دهد.
- در شورای امنیت ملی بعنوان رئیس شورا دستورات قاطع خود را برای خروج از فضای امنیتی و گشایش سیاسی اعلام کند.
- افراد و گروههایی که به نحوی مانع از توفیق در سیاست خارجی و داخلی میشوند به مردم معرفی کند.
- اصلاحطلبان را در امور و مسئولیتها دخالت دهد؛ نه از حیث اینکه مطالبهای از جانب جبهه اصلاحات در این رابطه وجود دارد که چنین چیزی نیست و خود آقای روحانی میداند بلکه از آن رو که لااقل در درون خانواده دولت افراد محرم دولت و دلسوز ملت برای مشورت و اقدامات دولت بدون چشم داشتی خواهند بود.
- مشورت با آیت الله هاشمی و سیدحسن خمینی و بزرگان اصلاح طلب و مورد اعتماد مردم را علنی کند تا به انزوای گروههای ناپایدار بینجامد.
- از اقدامات و اعمالی که مردم را به یاد دوران رئیسجمهور سابق میاندازد و نشان پوپولیستی دارد امتناع ورزد.
- آنچه را که وعده داده است بر زبان آورد و به مردم که همه میدانند چه بوده است یکبار دیگر یادآوری کند و علل نتوانستنها را اعلام نماید.
مواردی از این قبیل که شاید عمل به آن با سختی همراه باشد میتواند راهگشای دولت برای رسیدن به موفقیت باشد. دل بستن به مجلسی که در آینده بر سر کار خواهد آمد امیدی است که اگر هم محقق شود از بعد از آن آقای روحانی یکسال بیشتر وقت نخواهد داشت و عمر دولت رو به پایان است. آن مجلس هم اگر همسو شود (بگذريم از اين كه نحوه تعامل عجيب وزير كشور در ماجراي پولهاي كثيف، اين واهمه و ابهام را در اذهان فعالان سياسي تقويت كرده كه اصولا آقاي رحمانيفضلي تا چه اندازه توانايي برگزاري شفاف انتخابات اسفندماه 94 را خواهد داشت؟) معلوم نیست نیروهای اصلی اصلاحطلب و اعتدالگرا خواهند بود یا بدلیهایی که نفوذ کردهاند و هر روز بر نفوذ آنها و نفوذ دادنشان افزوده میشود. در شهرستانها بواسطه همین نفوذیها، یاس و دلسردی مردم افزونتر است. آقای روحانی نقد امروز را به نسیه فردا واگذار نکند و در این راه حمایت و مساعدت بیش از پیش حامیان و اصلاح طلبان بسیار با اهمیت است. به امید توفیق و گذر از بحران.