گروه کسب و کار: اگر شما هم به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاید و مدرک به دست دنبال یک شغل خوب میگردید و کاری پیدا نمیکنید، حتما دچار سردرگمی و ناامیدی شدهاید. وقتی صحبتهای دیگران راجع به معضلات بیکاری را میشنوید، قطعا اعتماد به نفس خود را از دست خواهید داد. حرفهایی که تمام افرادی که در جستجوی کار هستند، حداقل یکبار آنها را شنیدهاند. مثلا بسیار به گوشمان خورده که کار نیست، بازار کار واقعا خراب است. فقط داشتن یک پارتی خوب آیندهی شغلی شما را تضمین میکند! افراد با مدرک دکتری هم بیکار هستند یا اینکه به شغل کارگری مشغول هستند! شنیدن جملاتی از این دست حتما حس یاس و سرخوردگی را در شما دو برابر خواهند کرد. اگر نگاهی به صفحات حوادث در سایتهای خبری داشته باشید، خواهید دید که جوانان بسیاری به دلیل افسردگی ناشی از بیکاری دست به خودکشی زدهاند. اینها یعنی تهدید امنیت جامعه!
حتما این حکایت معروف را شنیدهاید که بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده بود: "کودک که بودم میخواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانوادهام را متحول کنم. اینک که در آستانهی مرگ هستم میفهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید میتوانستم دنیا را هم تغییر دهم!"
متاسفانه اکثر انسانها در طول زندگی خود چنین اشتباه بزرگی را مرتکب میشوند. همیشه به دنبال مقصر هستیم. به همین دلیل دائما مسئولان جامعهی خود را سرزنش میکنیم. دست نگه دارید! شما نمیتوانید سیستم کشور را یک شبه تغییر دهید. پس از خودتان شروع کنید و دست به کار شوید.
برای یافتن یک شغل خوب باید صبور باشید!
اگر غرور و افکار بلند پروازانه دارید که باید از همان ابتدا پشت یک میز با صندلی بلند چرمی بنشینید، باید بگوییم که این افکار را کنار بگذارید. داشتن آرزوهای مثبت اصلاَ بد نیست. اما زمانی که منطق را از چنین آرمانهای بزرگی جدا نماییم نه تنها برایمان محقق نمیشوند، بلکه ناکامی در رسیدن به آنها ما را از ادامهی مسیر دلسرد خواهد کرد. پس لطفاَ صبور باشید و منطقی! تنها با جستجوی چند
آگهی استخدام انتظار نداشته باشید که یک شغل خوب و تمام عیار برای خودتان دست و پا کنید. اگر چندین
سایت کاریابی را با دقت نگاه کنید، خواهید دید تمام مشاغل خوب نیازمند تجربه و مهارت کافی هستند. حال سوال اینجاست که من نه سابقه دارم و نه تخصص کافی برای انجام کار. میخواهم هرچه سریعتر هم به یک درآمد ایدهآل برسم. پس چکار کنم؟
یافتن یک شغل خوب بدون تلاش و برنامهریزی هرگز میسر نخواهد شد. منظور ما از تلاش این نیست که در هزاران
سایت کاریابی عضو شوید و مصاحبههای پی در پی و بی ثمر انجام دهید. در چنین حالتی آنچه که عاید شما خواهد شد، یافتن یک شغل بی کیفیت با درآمد پایین خواهد بود. تا خودتان نخواهید، بهترین سایتهای کاریابی هم برای شما معجزه نخواهند کرد. بنابراین شما ملزم هستید که برای تقویت مهارتهای فردی و تخصصی خود، وقت بگذارید. ذکر این نکته نیز ضروری میباشد که قرار نیست اولین کاری که پیدا کردید، کار همیشگی شما بوده و تمام شرایط دلخواهتان را داشته باشد. در سالهای اولیهی آغاز کار ممکن است مجبور باشید شرایط سختی را تحمل نمایید. اما چیزی که این مشاغل به شما هدیه خواهند داد، سابقه و مهارتهایی است که برای یافتن موقعیتهای شغلی بهتر برایتان مفید خواهند بود.
حواستان باشد که راه را اشتباهی نیامده باشید!
همانطور که گفتیم پیدا کردن یک شغل خوب نیازمند پشتکار و صرف زمان زیاد میباشد. اما تلاش کردن در حوزهای که هیچ علاقه و اشتیاقی برای آن وجود ندارد، یقیناَ بی فایده خواهد بود. شاید بپرسید که مسیر درست را چطور باید تشخیص دهم؟ در پاسخ باید گفت که زمینهی علاقه و استعداد شما از همان سن ۱۴ سالگی که به دنبال انتخاب رشته در دبیرستان میباشید مشخص میشود. البته نوجوانان در این مقطع سنی درگیر هیجانات و احساسات هستند و باید در تصمیمگیری به آنها کمک کرد. متاسفانه خیلی از مشاورههای تحصیلی ملاک انتخاب رشته را نمرات افراد در دروس مختلف میدانند. شاید یک دانشآموز به دلیل حس رقابت با همسالان خود نمرات خوبی را در یک درس کسب کند اما واقعا در آن زمینه بی استعداد باشد. بنابراین یک مشاور خوب با کنکاش در شخصیت این نوجوانان میتواند شایستگی و نبوغ آنها را شناسایی نماید.
اگر در زمان انتخاب رشته یک مشاور خوب و دلسوز همراه شما بوده و مسیر درست را برایتان انتخاب کرده، باید به شما تبریک بگوییم که یک گام جلو هستید. این یعنی شما تیپ شخصیتی خود را به خوبی شناختهاید. اما امان از روزی که بفهمیم از اول راه را اشتباه آمدهایم و علاقهمندی ما شاخهای که در آن تحصیل کردهایم نبوده است. امروزه خیلی از جوانان درگیر چنین حسی هستند و دلیل آن هم همان انتخاب غلطی بوده است که گفتیم. این افراد به سبب تلاش چندین ساله و هزینههایی که برای گرفتن مدرک دانشگاهی صرف کردهاند، اصرار دارند که یک شغلی مرتبط با تحصیلاتشان پیدا نمایند. ما به شما توصیه میکنیم که در هر مقطعی اگر حس کردید میتوانید در مسیر دیگری برای یافتن یک شغل خوب قدم بردارید، حتما اینکار را انجام دهید. به قول معروف، «جلوی ضرر را هر وقت بگیرید، منفعت است».
نیاز بازار کار و مردم را بشناسید.
ممکن است شما در زمینهای از علاقه و تخصص کافی برخوردار باشید، اما آن کار هیچ نفعی برای شما نداشته باشد. برای دستیابی به یک شغل خوب و پر منفعت، نیازهای جامعه و مردم را به خوبی شناسایی کنید. شاید کاری که شما در آن مهارت دارید، مورد نیاز هیچکس نباشد. در حقیقت اگر مشتری وجود نداشته باشد، کسب و کار ما رونقی پیدا نخواهد کرد. برای مثال پیشبینی شده است که تا چند سال آینده نیازی به کارگران ماهر در نصب تجهیزات الکترونیکی بر روی خودروها نخواهد بود. چرا که امروزه صنایع خودروسازی، خودروهایی را با سیستمهای پیشرفتهی صوتی، امنیتی و مسیریابی با کیفیت بالا تولید میکنند. از آنجایی که این تجهیزات نیاز به تعمیر و نگهداری کمتر نسبت به تولیدات قبلی دارند، استخدام این کارگران با تقاضای پایینتری همراه خواهد بود.
در آخر باید بگوییم که یک شغل خوب بیشترین منفعت را برای خود شما به ارمغان خواهد آورد. پس با رعایت اصول گفته شده سعی کنید که مسیر صحیح را انتخاب نمایید. سه فاکتور مهم علاقه، مهارت و نیاز بازار کار را برای یافتن شغل مناسب حتما در نظر بگیرید. فراموش نکنید که شما قرار است با یک شغل سالهای سال زندگی کنید. پس مهم است که از فعالیت در آن رضایت قلبی داشته باشید.