البته در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری نیز پرونده هستهای به یک موضوع مهم تبدیل شده بود و نامزدهای انتخابات، دبیر شورای عالی امنیت ملی را به دلیل عملکردش در این پرونده ،مورد انتقاد قرار دادند. حتی ولایتی نیز منتقد نحوه اداره پرونده هستهای بود و در واقع انتخابات ریاست جمهوری با پرونده هستهای به هم گره خورده بودند.
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه واگذارشد و از یک مساله امنیتی به یک مساله سیاسی تبدیل شد. نتیجه انتخابات 24 خرداد،عامل اصلی این تغییر در مسیر پرونده هستهای بود. برخلاف ادعای غرب درباره تاثیر تحریمها بر مذاکرات هستهای، نتیجه انتخابات ریاست جمهوری و نگاه روحانی به پرونده هستهای عامل کسب موفقیتهای اخیر بوده است. در گذشته شکل مذاکرات فدای محتوای آن میشد و کلی انرژی صرف میشد تا محل مذاکرات بعدی مشخص شود در حالیکه رویکرد دولت یازدهم موجب دستیابی به نتیجه در مذاکرات شد.
در واقع ما در پرونده هستهای به دنبال این بودیم که اثبات کنیم قادریم غنی سازی بیست درصد در داخل کشور خود داشته باشیم و به این موفقیت هم دست یافتیم. هرچند غنی سازی یک علم بومی نیست زیرا دانش به خانواده بشری تعلق دارد. به هرحال ما اکنون وارد باشگاه اتمی شدهایم. از سویی دین اسلام و مقام معظم رهبری به عنوان رهبر سیاسی و دینی، استفاده از سلاح اتمی را منع کردهاند. پس ما دیگر نیازی نداریم که بیشتر از این پیش برویم و بها بدهیم. بزرگترین دستاورد مذاکرات اخیر هسته ای، فروریختن دیوار بی اعتمادی ایران و غرب و از بین رفتن تابوهای خود ساخته بوده است.پس از سی و پنج سال وزیر امور خارجه کشورمان با وزرای امور خارجه شش کشور غربی مذاکره کرد و در واقع بزرگ ترین حادثه نیم قرن اخیر را رقم زد. اکنون کوه یخ رابطه ایران و غرب در حال ذوب شدن است.
اکنون با رویکرد جدید دولت، امید و نشاط در جامعه ایجاد شده است. ما دیگر اکنون گفتمان جنگ نداریم و دیگر سایه شوم جنگ بر سر کشور ما وجود ندارد. در شش ماهه آینده مسیرها بازتر خواهد شد. در گذشته مذاکرات در آلماتی یا بغداد انجام میشد اما مذاکرات پیش رو در نیویورک انجام میشود و این نشانه پیشروی مذاکرات است. شش ماهه آینده دوره راستی آزمایی ایران و غرب است. اوباما به این دلیل که در انتخابات ریاست جمهوری دور بعدی آمریکا شرکت نمیکند قدرت ریسک پذیری بالایی دارد و روحانی هم بر مسایل سیاست خارجی اشراف داشته و مشی اعتدال گرایی دارد. همین عوامل موجب امیدواری بیشتر به آینده مذاکرات میشود.
در این بین هستند کسانی که از این موفقیت ها ناراضی هستند. این افراطیون در واقع منافع ملی کشور را نمیشناسند. تندروی نتیجه نگاه کسانی است که نگاه ملی و مردمی ندارند. مخالفان روند فعلی پرونده هستهای چه در ایران و چه در غرب منافع ملی کشور خود را در نظر نگرفته اند.
اگر این امر ربطی به قدرت ملی و پیشرفت عمومی کشور ندارد، پس چرا همۀ قدرتهای قدیم و جدید جهان که بعضاً منابع نفت و گاز بیشتری از ما دارند، خود را به آن مجهز کرده و بی وقفه در صدد توسعه و گسترش آن هستند؟ (202504)