دیه همه کشتهشدگان پرداخت شد
در حالی که پرونده کشتهشدگان این سقوط مرگبار در دادسرای جنایی پایتخت تحت رسیدگی قرار گرفت، خیلی زود به سرانجام رسید و دیه 40 نفر فوتشده این حادثه به خانوادههای آنها پرداخت شد؛ ضمن اینکه دیه مصدومان و بازماندگان نیز در حال پرداخت است.
دیه به دلار پرداخت نمیشود
از نظر کارشناسان حقوقی، هرچند ایران عضو و تابع قوانین سازمان بینالمللی هوانوردی کشوری (ایکائو) است اما به دلیل اینکه این پرواز در داخل کشور انجام شده و ربطی به پروازهای بینالمللی و خارج از خاک کشور نداشته است، دیه فوتشدگان به ریال و برابر با 150 میلیون تومان برای هر نفر از طریق بیمه کوثر پرداخت شد.همچنین درخصوص اموال ارزشمند مسافران این هواپیما، باید خانوادههای قربانیان یا بازماندگان این سانحه از طریق مراجعه به دادگاه حقوقی و تقدیم دادخواست نسبت به دریافت غرامت اقدام کنند.
روایت یک بازمانده هواپیما از سالی که گذشت
امیر مزرعتی یکی از بازماندگان هواپیمای مسافربری 140 است. دیگر با هیچ پروازی سفر نخواهد کرد. کابوس سقوط لحظهای رهایش نمیکند. او برای تهیه تصاویر و تهیه برنامه از جاذبههای طبیعی به همراه همسر، برادر، همسر برادر و پسر کوچک برادرش محمد پارسا عازم طبس شدند. قرار بود هفت نفر باشند اما تنها چهار بلیت برای آنها رزرو شد. لحظه بلندشدن تا سقوط یک دقیقه بیشتر طول نکشید. ملخ سمت راست نچرخید و موتور خاموش شد. در یک لحظه هواپیما دگرگون شد و سقوط کرد. «19 مرداد روز تلخی برای ما بود. همه مسافران پرواز هنوز مقابل چشمانم هستند. تنها شش مسافر توانستند جان سالم به در ببرند. 40 همسفرمان جان باختند. برادر و زن برادرم هم روی تخت بیمارستان ما را تنها گذاشتند و تنها محمدپارسا کودکشان نجات یافت. پزشکان معالج در بیمارستان 30 درصد سوختگی را برای پسر برادرم تعیین کردند اما پزشک قانونی تنها 16 درصد سوختگی را تأیید کرد که هنوز بیمه آن را پرداخت نکرده است. این در حالی است که 140 میلیون تومان تجهیزات فیلمبرداری که همراهمان بود نیز سوخت. روزهای نخست مسئولان به بیمارستان میآمدند و وعده میدادند که خسارتها را پرداخت خواهند کرد اما پس از مدتی اعلام کردند که از پرداخت خسارتِ بار خبری نیست. میگفتند باید پیش از پرواز اعلام میکردید که تجهیزات فیلمبرداری دارید. ما حتی برای گرفتن مدارک هویتیمان در لیست انتظار قرار گرفتیم. دو ماه انتظار تا توانستیم مدارکمان را از ثبتاحوال تحویل بگیریم.«همسرم به خاطر این پرواز دچار مشکلات اعصاب و روان شد. گوشهگیری میکند. هنوز نمیتواند این حادثه تلخ را فراموش کند. هر شب کابوس میبینیم؛ کابوس سقوط. با نزدیک شدن به اولین سالگرد این حادثه و مرور خاطرات سقوط حالت روحی همسرم وخیمتر شده است. محمد پارسا هم که در کنار خانواده مادریاش زندگی میکند. هر روز و هرشب بهانه مادر و پدرش را میگیرد. آثار سوختگی هنوز روی دستها و صورتش مشخص است. باوجودی که پزشکان ادعا داشتند هیچ اثری از این سوختگی روی بدنش به جا نمیماند اما دستهایش گوشت اضافه آورده و ملتهبتر شده است.».«دیگر با هواپیما سفر نخواهیم کرد. در این مدت به بندرعباس با قطار سفر کردم؛ سفری زمینی. از سرنوشتی مشابه، میترسیدم. در تمام مدت سفر منتظر یک حادثه بودم؛ در انتظار یک فاجعه.»محمدپارسا کوچکترین بازمانده هواپیمای ایران 140، چهار ماه است پا به دومین سال تولدش گذاشته. با تمام کودکیاش اما زیاد میفهمد؛ خیلی زیاد. او که آخرین بار آغوش پدر و مادرش را در میان دود و آتش لاشه هواپیمای ایران 140 لمس کرده بود، هنوز هم تا عکس پدر را میبیند او را صدا میزند. هنوز نیمهشبها از خواب میپرد و زیر گریه میزند. خانوادهاش را میخواهد؛ خانوادهای که با هیچ دیه و غرامتی دیگر به دست نخواهند آمد.مثل همه این روزهایی که به سرعت گذشت و به سالگرد سقوط آنتونوف رسید، محمدپارسا هم بزرگ میشود؛ روزها و ماهها و سالها را پشتسر میگذارد، اما سرنوشت تلخ کودکیاش هرگز از یاد نخواهد رفت. او میراث آنتونوف است.