علی میرزا محمدی
ایرانی دورگه به فردی اتلاق میشود که یکی از والدین او تابعیت ایرانی و دیگری تابعیت غیر ایرانی داشته باشد. این تعریف شامل جمعیت قابل توجهی از افراد میشود که بر خلاف دهههای گذشته نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت.از نظر حقوقی از جمعیت قابل توجه دورگههای ایرانی فقط افرادی حق دریافت تابعیت ایرانی را دارند که پدر آنها ایرانی باشند. به عبارت دیگر حدود دو میلیون دورگه با مادر ایرانی، حق تابعیت کشور ایران را ندارند. پس از درگذشت مریم میرزاخانی نخبه زن ایرانی در آمریکا و تلاش خانواده وی برای دریافت تابعیت برای این دختر نخبه که پدری غیر ایرانی دارد، دریافت تابعیت از طریق زن ایرانی به موضوعی قابل طرح در سطح مراجع بالای قانونگذاری کشور تبدیل شده است.
دورگههای با مادر ایرانی را میتوان به دو گروه بزرگ دورگههای داخل ایران و دورگههای خارج ایران تقسیمبندی نمود. این دو گروه، تفاوتهای بسیار مهمی با یکدیگر دارند. دورگههای داخل ایران بیشتر حاصل ازدواج مردان اتباع کشورهای همسایه ایران (عراق، افغانستان، پاکستان و...) با زنان ایرانی هستند که برای کار و یا به خاطر مسایل امنیتی به ایران پناه آوردهاند و بیشتر آنها وضعیت اقتصادی چندان مناسبی ندارند. اما دو رگههای خارج از کشور حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی هستند که از نظر طبقات اجتماعی وضعیت نسبتا بالایی دارند. این مساله موجب میشود که مسایل و آسیبهای اجتماعی آنها و مهمتر از همه نگرش آنها به سرزمین مادری در مقایسه با دورگههای داخل کشور و انگیزه دریافت تابعیت ایرانی برای آنها متفاوت باشد. ممکن است دورگههایی با مادر ایرانی در داخل کشور، ایران را در مقایسه با کشور پدری خود (عراق، افغانستان، پاکستان،...) محیطی امنتر و مرفهتر بدانند؛ در حالیکه بیشتر دورگههای خارج از کشور با انگیزههای روانی غیرمادی تمایل به دریافت تابعیت ایرانی داشته باشند.
درک این انگیزهها شاید سیاستگذاران اجتماعی کشور را متقاعد کنند که برای اعطای «حق تابعیت مشروط» برای دورگههای با مادر ایرانی در قالبی که به نفع مصالح ملی باشد تجدید نظر کنند. اما مهمتر از اعطای قانونی حق تابعیت به دورگههای ایرانی آن است که در قاموس فرهنگ ایرانی فصلی جدید برای آنها در نظر گرفته بشود. در این فصل جدید باید دورگههای ایرانی را سرمایه انسانی مهمی تلقی کنیم که با به کارگیری مناسب آنها در حوزههای مختلف میتوانیم روند توسعه کشور را شتاب ببخشیم.این فصل جدید به ما گوشزد میکند که در قاموس فرهنگ ایرانی عینک بدبینی یا تک بینی فرهنگی را کنار بگذاریم و مسایل فرهنگی و اجتماعی این جمعیت قابل توجه را به بهانهتردیدهای امنیتی به ورطه فراموشی نسپاریم. هرچند ظهور گروههایتروریستی این نگاه نو را میتواند به چالش بکشد، اما مزایای اجتماعی که از این مسیر، متوجه روند توسعه کشورمان در ابعاد علمی، فرهنگی، سیاسی و حتی ورزشی خواهد شد میتواند به تجدید نظر در سیاستگذاریهای کشور در قبال دورگههای ایرانی منتهی بشود.
در حوزه مطالعات دانشگاهی ایجاد رشته جدید «مطالعات دورگههای ایرانی» و طرح مسایل و مشکلات این جمعیت قابل توجه میتواند نقطه شروع خوبی در سطح نظری باشد و زمینه مناسب برای سیاستگذاریهای مدبرانه را ایجاد کند. این مطالعات بین رشتهای میتواند پژوهشهای اجتماعی را با پژوهشهای ژنتیکی، حقوقی، سیاسی، فرهنگی، زبان شناختی و... تلفیق نماید و دورنمایی مناسب برای بهره گیری از ظرفیتهای انسانی دورگههای ایرانی با درک محدودیتها و کنترل آسیبهای احتمالیترسیم نماید.