گروه سياسي: در پي بيانات رهبر انقلاب نسبت به ایده مطرح شده از سوی رییسجمهور اسبق جمهوری اسلامی، كه البته آن را میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد اما روز گذشته اغلب ائمه جمع با تعابير تند و بعضا توهينآميز نسبت به خاتمي پيشنهاد او را مورد تمسخر و تحقير قرار دادند تا جاييكه امام جمعه مشهد او را «عمله فتنه» قلمداد كرد و عدهاي ديگر از ائمه جمعه از تعابيري همچون «خود فروخته»، «مزدور استكبار»، «فتنه گر» و ... براي حمله به خاتمي استفاده كردند.
در خصوص اين بخش از بيانات رهبر انقلاب در سخنرانی اخيرشان كه: «آشتی ملی بی معناست زیرا ملت با هم دچار اختلاف و قهر نیستند در نتیجه اساسا مطرح کردن این چنین ایدهای غلط است» باید با سیدمحمد خاتمی و دیگر اصلاح طلبانی که به نیت خیر در این روزها مشغول تلاش تئوری و عملی برای نهادینه کردن این ایده بودهاند؛ سخني صريح داشت.
فعالان سياسي و رسانه اي اصلاحطلب و بیش و پیش از همه آنها آقای خاتمی بهتر است توجه کنند که در زمانی که رهبری به عنوان فردی که مسئولیت کلان نظام اسلامی را بر عهده دارند و قاعدتا نسبت به موضوعات مختلف مطرح شده در جامعه نیز اشراف دارند ایده آشتی ملی را فاقد معنا میدانند و معتقدند که در جامعه امروز ایران دلیلی برای مطرح کردن آن نیست، تداوم و اصرارورزي روي این تلاشها و حتي تغيير عناوين آن از «آشتي ملي» به «گفتگوي ملي» و مشابه آن بی ثمر است.
به همين دليل، شايد بهترين راه حل در كوتاه مدت، براي سیدمحمد خاتمی و دیگر كساني که معتقد به راهگشا بودن آشتی ملی هستند اين است كه افزون بر ممنوعیتهای متنوع و عجیب و غریبی که برایشان وجود دارد، مدتی خودشان خود را «ممنوعالنظر» هم کنند. زيرا هنگامی که هر ایده مطرح شده از سوی ايشان و جریان سياسيشان (اصلاحطلبان) با مخالفت روبرو میشود (كه يكي از تبعات آن هم ميدان يافتن برخي چهرههاي تندرو و استفاده از تعابير توهينآميز است) به نظر میرسد چندان منطقی نباشد که هر روز تلاشی نو و ایدهای جدید را برای حل مشکلات جامعه بر روی میز گذاشت.
قاعدتا هر گاه نیازی به مشورت با این جریان سیاسی– فکری که دو انتخابات اخیر جایگاهش در جامعه را نیز به خوبی عیان کرده است ایجاد شود، نظام اگر خود تشخيص بدهد به آنها رجوع خواهد کرد، براي مثال آقاي روحاني در سال 92 كه نياز به حمايت خاتمي در ايام تبليغات داشت مدام در سخنرانيهايش با عنوان محترمانه «حضرت حجت الاسلام و المسلمين» نام سيدمحمد خاتمي را تكرار مي كرد اما پس از انتخابات، حتي از ذكر نام خالي او هم خودداري كرد و از عنوان رييس دولت اصلاحات استفاده كرد!
در این که قلب خاتمی و امثال او برای دفاع از نظام و انقلاب و رهبری میتپد هیچ کس در پیش وجدان خودش شکی ندارد اما شاید گاهی با سکوت بتوان هم شانیت خود را حفظ کرد و هم از انقلاب و نظام برآمده از آن دفاع کرد. همان کاری که مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در مقاطعی از زندگیاش انجام داد. ضمن اينكه به هرحال، يك جريان سياسي بايد براي خود خطوط قرمزي هم تعريف كند تا به راحتي، بدنه اجتماعي خود را از دست ندهد.
در همين ماجراي اخير، بسياري از دوستداران خاتمي از او انتقاد ميكنند كه چرا بيدليل خود را سيبل و هدف قرار ميدهد و در حاليكه بارها اين مسير را پيموده و به بن بست برخورد كرده چه اصراري بر «تكرار» آن دارد؟ هرچند برخي دوستدارانش هم در پاسخ و دفاع از «تكرار مكررات»! او ميگويند، او براي ثبت در تاريخ بايد همواره بر مواضعش پافشاري كند اما به نظر ميرسد همانطوريكه از قديم گفتهاند كه در بسياري مواقع «سکوت سرشار از ناگفتههاست» مصداق و توجيه بيشتري از «تكرار» مواضع دارد.
پس خطاب به ايشان و ديگر همفكرانشان بايد دوستانه و مشفقانه پيشنهاد كنيم شما كه رسما ممنوعالبيان و ممنوع التصوير هستيد، در چنين فضايي بياييد خود را براي مدتي «ممنوعالنظر» کرده و سکوت پيشه کنید، این برای شما بهتر است تا حداقل، طرفدارانتان بابت اين همه توهين و تحقيري كه نمونههاي آن را همين ديروز عليه شما در تريبونهاي رسمي شاهد بودند، بيش از اين فشار روحي و رواني را تحمل نكنند؛ ضمن اينكه تاريخ هم، مواضع شما را براي هميشه ثبت كرده و براي آيندگان بايگاني كرده، و اصرار بر تكرارگويي نه تنها سودبخش نيست بلكه به وجاهت شما لطمه سنگيني وارد خواهد آورد.