روزنامه بهار: برجام، قرارداد خرید هواپیما، تلاش برای آغاز گفتگوهای منطقه ای، سفر مسئولان دولتی به کشورهای غربی، همکاری با سازمانهای بین المللی، قراردادهای نفتی و. . . به نوع مواجهه جریان مخالف دولت روحانی با این موارد دقت کنید. در همه این موارد ما شاهد ابراز نوعی دلواپسی از سوی این جریان تندرو هستیم. برای برخی از این موضوعات تندتر و همه جانبهتر و در برخی دیگر به واسطه حمایتهای ارکان نظام از دولت کمتر و خفیفتر. به واقع علت ریشهای این امر را باید در چه چیزی جستجو کرد؟ در ادامه به برخی دلایلی که در این خصوص مطرح میشود خواهیم پرداخت و به این پرسش اساسی پاسخ میدهیم که آیا تندروهای وطنی لزوما فقط با شخص روحانی و دولت او و یا جریان اصلاح طلب مشکل دارند و یا هر کس دیگری هم تلاشی برای عادیسازی جایگاه ایران در روابط بینالملل کند مورد طعن و اعتراض آنان قرار خواهد گرفت؟ درباره ریشه مخالفتها و دلواپسیهای تندروها در ایران این دلایل را بر میشمارند:
1ـ از دست دادن منافع مادی
برخی بر این اعتقادند که دلواپسیهای این اقلیت شناخته شده بیشتر از آن که از جنس سیاسی و یا حتی ایدئولوژیک باشد به علت از دست دادن منافع مادی حاصل از تحریم هاست. به این معنا که آنان با هر اقدامی که سبب آن میشود که در کوتاه مدت و یا بلند مدت وضعیت کشور به ثبات سیاسی و اقتصادی برسد مخالفند زیرا منافع مادی خود را در تنش و آشوب جستجو میکنند. با نگاهی به سردمداران مخالفت با تعامل میتوان به این نتیجه رسید که این موضوع چندان هم بیراه نیست و میتوان پذیرفت که برخی در میان جریان تندرو هستند که دقیقا به دلیل آن که منفعت طلبی هایشان به بن بست رسیده است قیل و قال به راه انداخته و با هر نوع تعاملی که از آتش تنش بکاهد مخالفند. اما همه حقیقت این نیست. . .
2ـ نگاه جناحی
برخی بر این اعتقادند که با نگاهی به عملکرد این جریان افراطی در سالهای گوناگون میتوان به این نتیجه رسید که آنان دچار نوعی از انحصار گرایی هم هستند، به طوری که علاقه مندند تمام موفقیتها و افتخاراتی که به دست میآید را تنها و تنها به نام خود بزنند و از نقش دیگران هیچ نگویند. نمونه اخیرش همین حمله موشکی ایران بهتروریستها بود که دیدیم چگونه جریانی افراطی موضوعی را که وحدتی تماشایی را در کشور ایجاد کرده بود تبدیل به تنازعی سیاسی کردند. یا مثال دورترش دوران دفاع هشت ساله و یا پدید آمدن انقلاب57 است که با روایتهایی ناقص و مجعول سعی در بزرگنمایی نقش عدهای و حذف نقش عدهای دیگر دارند. بر اساس این مثالها میتوان گفت اصلا بعید نبود که اگر سعید جلیلی و یا هر چهره دیگر منتسب به این جریان موفق به دست یافتن به توافق هستهای و برداشتن تحریمهای اثرگذار بر زندگی مردم شده بود قطعا این جریان از او تقدیر کرده و بر صدر مینشاندش، تنها به این دلیل که عامل موفقیت هم جناحی آن هاست. این نگاه قبیلهای به جهان سیاست هم میتواند یکی از دلایل مخالفتهای همیشگی تندروها با هر نوع تعاملی باشد. اما همه حقیقت این نیست. . .
3ـ نگاه متفاوت
با نگاهی به چهرههای شناخته شده این جریان مخالف دولت میتوان با اندکی انصاف مشاهده کرد که در بین آنان افرادی هم هستند که به واقع نه در زندگی شخصیشان لکه سیاهی است که بخواهیم آنان را متهم به منفعت بردن از فضای تحریم کنیم و نه آن چنان درگیری جناح بازیهای سیاسی هستند که بشود آنها را متهم به نگاه جناحی به مصالح و منافع ملی کرد. میتوان گفت که آنان نسبت به جریان میانه رو دارای نگاهی متفاوت به موضوعات حوزه بین الملل هستند و به واقع معتقدند که برجام و یا همکاری با نهادهای بینالمللی و یا قراردادهای اقتصادی با شرکتهای غربی و. . . به واسطه همان نگاه متفاوتشان به مسائل و موضوعات به ضرر کشور است...