رضا صادقیان
گروه مقالات: به مدد رسانهها و تحلیل کارشناسان محیط زیست و اطلاعرسانی گسترده شبکههای اجتماعی کمتر شهروندی را میتوان سراغ گرفت که از مسئله خشکسالی و بحران آب بیخبر باشد. کم و بیش از بحران آب آگاهیم، اگر تا کنون باخبر نشدیم دیری نمیپاید که بحران بیآبی با قدرتی بیمثال درب خانه، روستا، شهر و آبادی ما را بکوبد.
همین الان هم کوبیده است، مهاجرت اجباری شماری از کشاورزانی که تا چندی قبل نان خویش را از فعالیت کشاورزی به دست میآورند و حال با اختیار کردن مشاغل یدی در شهرستانها و شهرها روزگار میگذرانند روایت بحران کمآبی و بیآبی کشور است. تابستانی که گذشت بیش از صدها خبر و گزارش در بخشهای مختلف خبر صدا و سیما پخش شد، تصاویری که نشان میدهد وضعیت آب و کمآبی با شتابی باور نکردنی به سوی بیآبی و خشکسالی و سرانجام بحرانی فراگیر میراند.
درباره آب و حوزههای کم آب و یا بیآب و بیابانزایی که طی دو دهه اخیر بخش گستردهای از کشورمان را در بر گرفته میتوان به مقالات کارشناسی و تحلیلهای مستند نشریات رجوع کرد. گزارشهایی که کمتر نگاه مثبتی در خود دارد و بازگو کننده وضعیت قرمز ما در معضل آب است. جان کلام این نوشتارها بحرانی بودن شرایط ماست، بحرانی که اگر تعلل نماییم و تکانی اساسی به خود ندهیم در اوج بیآبی در انبوه مشکلات با محوریت آب غرق خواهیم شد. میتوان به آن نوشتهها مراجعه کرد و به عمق فاجعهای که در کمین ما نشسته و بخشی از ما را فراگرفته درک کرد.
در شرایط فعلی و با فراگیر شدن بحران آب مسئلهای دیگر در سطح جامعه بروز پیدا کرده است، مسئلهایی که میتوان نام آن غیر بودگی، غیریتسازی، کنشهای معطوف به غیریت نام نهاد. فراگیر شدن گفتار و رفتارهایی براساس غیربودن و دامن زدن به این ذهنیت اگر بیشتر از بحران بیآبی نباشد، کمتر نیست.
غیریتسازی بنیان اعتماد میان شهروندان را از ریشه میسوزاند و بر باد میدهد. در واقع شماری از شهروندان ناآگاه بهجای پرداختن به اصل داستان و داشتن درک صحیح از صورت مسئله، گرفتاری اصلی که اکثر نقاط کشور را با بحران روبرو کرده را نادیده گرفته و روایتی را بازگو میکنند که مسبب بوجود آمدن بحران آب را به شهر و یا شهرستانی خاص محدود میکنند، برای لحظهای فراموش میکنند بحران بیآبی محدود به شهر و روستای آنان نیست و حداقل چند استان همجوار را شامل میشود. روایتی که ما از مکانی دیگر هستیم، آبادی ما جایی دیگر است، شهر ما شهر دگر و در کل ما چیزی هستیم برای خودمان و شما هر چیزی میتوانید باشید ولی مطمئن که از ما نیستید، زمینههای بوجود آمدن و همهگیر شدن این غیریتبودن را فراهم میکند. غیریتسازی در ریشههای فکریاش تفاوتگذار و تفرقهانداز است، از گفتگو و تفاهم و همکاری دوری میکند و راهی را میرود که خودش میپندارد درست است.
با فراگیر شدن بحران کمآبی و بیآبی ادبیات مورد استفاده از سوی برخی رسانههای استانگرا، شهرستاننگر و محلی اندیش بیش از آنگه گره فروبسته را بگشاید و مرحمی بر زحم کشاورزان زحمتکش باشد، به این جو بیاعتمادی و غیریتسازی دامن میزند. خبرها را به گونهای انعکاس میدهد که جایی برای دیدن سیاستهای اجرا شدن نادرست و پرهزینه نباشد و مسئله را به مردم شهر مجاور و استان نزدیک حوالت میدهند! زمانی که ساکنان شهری را با چوب غیربودن و غیریت میرانیم فضا را برای به کارگیری هر گونه ادبیاتی میگشاییم. بنیان بیحرمتی، توهین و انکار حق دیگران را استوار میسازیم و جو را آنچنان پرهزینه و خطرناک میسازیم که راه هرگونه گفتگو و یافتن راهحل میانه را مسدود میکنیم.
بخش گستردهایی از درگیرهای ماههای گذشته در استان چهار محال و بختیاری، واکنش احساسی کاربران ساکنان اصفهان به وقوع سیل در استان خوزستان و به کارگیری ادبیات تهاجمی و رکیک از سوی کاربران خوزستانی در فضای مجازی، شکستن خط لوله انتقال آب به شهر یزد در سال 1391 و 1395 توسط کشاورزان شرق اصفهان، توهین شماری از کشاورزان اصفهانی در نشست عمومی مشاور رییسجمهور در امور آب، واکنشهای منفی شماری از شهروندان استان چهار محال و بختیاری در راستای انتقال آب به استان اصفهان بخش ناچیزی از این غیریتسازیهاست.
تفکری که گمان میکند مسئله آب تنها به یک استان مربوط میشود و شهرها و مکانهای مجاور را شامل نمیشود باز گوینده اندیشه غیریتسازی میان شهروندان است. اندیشهای که حتی گفتارهای کارشناسی را به هیچ میانگارد و هر راهی را خطا میپندارد مگر فکر خودش را. راهی که فکر غیریتسازی طی میکند در نهایت به گفتارهای فرسایشی و توهینهای بیامان و درگیریهای ساختار شکن میان شهروندان و مردم ختم خواهد شد. به بیانی دیگر، قبل از آنکه بحران آب ما را غرق کند، با دستان خودمان خویش را نابود میکنیم.
گردانندن شماری از کانالهای خبری، سایتها و گروههای مجازی گمان میکنند با دامن زدن به جو غیریتسازی و معرفی مردمان ساکن شهری دیگر به عنوان ضایع کنندگان حقشان زودتر به نتیجه دلخواه که همان آب کافیست میرسند، در حالی که اینان شیپور را از سر گشادش مینوازند و ذرهای به عواقب اینگونه گفتارها و رفتارها اندیشه نمیکنند. حرکتهای شهروندمدار، پویشهای مردمی و غیر دولتی میبایست راهگشای حل مسائل باشند، صدای جمع کثیری از مردم را به گوش کارگزاران برسانند. حل بحران آب با ساختن بحران غیریتسازی و برباد دادن اعتماد اجتماعی به دست نخواهد آمد.
با توجه به بحران مسئله آب و قبل از همهگیر شدن اندیشه غیریتسازی در میان شهروندان استانهای مرکزی، نیاز است نگاهی دقیقتر به محتوای رسانههای محلی داشته باشیم. محتوایی که نیاز به ویرایش و یا تغییرات اساسی دارد، مطالبی که نه تنها گرهای نمیگشاید بلکه باعث رواج ذهنیت غیریتسازی در میان شهروندان میشود. بدونتردید در فضایی آرام و بدون گرو کشیدن و تخریب خطوط لوله آب شُرب میتوان به نتیجهایی مطلوب رسید. شاید به دست آوردن نتیجه مطلوب همگان را راضی نگاه ندارد و اعتراض عدهای را به همراه داشته باشد، باکی نیست، هرگونه توافق و یافتن هر راهکاری به مراتب از رفتارهای تخریبگونه و اندیشههای غیریتساز اعتمادسوز در میان شهروندان بهتر خواهد بود.