به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۲۵ - ۲۳:۰۸
 
۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۲ ساعت ۱۴:۴۶
کد مطلب : ۴۸۲۷۳
مباحث جمعیتی و امنیت؛ یافته‌های کلیدی

ارتباط تغيیرات جمعیتی با امنیت، رشد و رفاه

توضيح: متن زير، برگردان مقاله‌اي بسيار مفصل و پژوهشي است كه خلاصه و یافته‌های کلیدی آن ترجمه و تقديم مي‌شود.
ارتباط تغيیرات جمعیتی با امنیت، رشد و رفاه
نوشته: جک گلداستون

گروه جامعه: "درحالی که کاهش رشد جمعیت در بسیاری از کشورها و مناطق، خبر خوبی برای آن عده که نگران رشد جمعیت جهان هستند می‌باشد، نگرانی کسانی را که تبعات امنیتی تغییرات جمعیتی را دارند کم نمی کند."

اینطور به نظر می‌رسد که با ورود به قرن جدید، جهان موفق به کنترل رشد جمعیت شده است. ترکیبی از بالا رفتن سطح تحصیلات زنان، پشتیبانی های ملی و بین المللی در زمینه سیاست گذاری برای برنامه ریزی جمعیت، بسط توسعه اقتصادی و نهضت های همسو با تغییرات جمعیت شناختی منجر به پائین رفتن نرخ رشد جمعیت در کل جهان گردیده است.

این امر نه فقط در کشورهای پر جمعیتی مانند چین و هند اتفاق افتاده است، بلکه در دهه گذشته در کشورهای کوچکتر ولی با رشد سریعی همچون عربستان سعودی، کنیا و مالاوی هم نرخ رشد جمعیت به طرز چشمگیری پائین آمده است. با این حال، در حالی که نرخ رشد جمعیت در کل جهان پائین رفته است، این نرخ در بعضی مناطق کماکان بالا است. مشخصا، کشورهای خاور میانه، آسیای جنوب شرقی و افریقای مرکزی وشمالی، رشدی 3 درصدی در سال دارند، این بدین معنی است که جمعیت آنها بعد از 25 سال دو برابر می‌شود.

بعلاوه، گرچه در اکثر کشورها سرعتنرخ رشد جمعیت کم شده است، رقم مطلق مردمی که به جمعیت جهان اضافه میگردند کم نشده است. تعداد کثیر زنانی که ماحصل موج رشد جمعیتی قبل هستند و اکنون در سنین بچه آوری هستند، در حالی که نرخ رشد بعنوان درصدی از جمعیت موجود پائین است، مطمئنا تعداد متولدین جدید هر سال بالا میرود. مثلا، گرچه نرخ رشد جمعیت چین به 1 درصد نزول کرده است، با اینحال جمعیت چین در 15 سال بعدی بین 10 تا 11 میلیون نفر در هر سال اضافه میگردد. جمعیت جهان در کل، حدودا سالی 80 میلیون نفر بیشتر می‌شود، و یا می‌توان گفت در 12 سال بعد 960 میلیون ( یعنی تقریبا یک هندوستان دیگر ) اضافه می‌شود.

مباحث جمعیتی و امنیت: یافته های کلیدی
بعد از نزدیک به سه دهه بحث و تحلیل، متبلور از کار مطالعاتی مایرون واینر (1971)، اساتید امر در حال یافتن پاسخ های روشن تری به سئوالات پیچیده ای در مورد تاثیر تغییرات جمعیتی بر نگرانی های امنیتی هستند. این جواب ها بطور خلاصه شده در گزاره های زیر آمده است، و هرکدام از موارد به صورت مبسوط شرح داده خواهد شد.

1) درحالیکه رشد جمعیت، اغلب منتج به تحلیل بردن جنگل ها، منابع آب، زمین های قابل کشت و دیگر منابع میگردد، چنین خساراتی به محیط زیست به تنهایی عامل جنگ بین کشورها، جنگ های قومی و یا منازعات انقلابی نمی گردد. چنین خساراتی اغلب باعث بیشتر شدن بدبختی های مردم می شود، ولی این بدبختی ها سبب نمی شود که گروه های مطرح جامعه از حاکمیت بیزار شده و علم مخالفت با دولت که لازمه شروع منازعه خشونت بار است را بلند کنند.

2) رشد جمعیت باعث بیشتر شدن برخوردها برای تحصیل منابعی که هر روز کمتر می شوند، مانند زمین زراعی است، بخصوص اگر یک طرف منازعه از گروه های مطرح جامعه باشد که میخواهد آن منابع را ازدست مردم عادی بگیرد، و یا دعوا بین دو گروه از گروه های مطرح است که میخواهند کنترل آن منابع را به دست آورند. به هر حال، وضعیتی که باعث شروع منازعه خشونت بار می شود، نوع رابطه ای است که بین گروه های مردمی، گروه های مطرح و حاکمیت است، و بطور مشخص ظرفیت و توان حاکمیت بر تاثیر گذاری و تعامل در جهت معتدل کردن اختلافات گروه های مطرح می باشد. منازعات اصلی، تنها زمانی آغاز می گردد که یک دولت، ضعیف تر از آن باشد که از پس کنترل اختلافات بین گروه های مطرح و یا مقاومت های مردمی در مقابل گروه های مطرح بر بیاید.

3) درحالیکه رشد کلی جمعیت و تراکم جمعیتی،عموما خطر سیاسی قابل پیش بینی ای را بوجود نمی اورند، به نظر می رسد انواع مشخصی از تغییرات جمعیتی باعث بالا رفتن ریسک منازعات خشونت بار سیاسی و قومی داخلی گردند مانند: رشد سریع تعداد نیروهای کارگری در اقتصاد های کم رشد، بالا رفتن سریع تعداد جوانان تحصیل کرده که خود را مستحق مشاغل بالایی می دانند و لیپست خالی برای آن مشاغل بسیار کمیاب است، نرخ رشد جمعیتی نابرابر بین اقوام مختلف، رشد شهر نشین شدن زمانیکه از رشد استخدام به کار بیشتر شود و مهاجرت هایی که تعادل جمعیتی گروه های قومی اصلی را تغییر دهد. همچنین، شواهد نشان می دهد که در کشور های پر جمعیت، همواره خطر منازعات مسلحانه و سرکوب از طرف دولت بیشتر است.

4) اغلب تغییرات جمعیتی باعث بروز جنگ بین کشورهایی که وضعیت با ثبات داخلی دارند نمی شود، گرچه، منشا بسیاری از جنگ های بین کشورها، منازعات داخلی درون آن کشورها بوده است (مانند جنگ ایران/عراق که بعد از انقلاب و برخوردهای سیاسی در ایران آغاز گردید، جنگ بین کشورهای واقع در افریقای غربی و مرکزی که منشا آنها فروریختن حکومت های لیبریا، سی یرالئون و کنگو/ زئیر بود)، در چنین زمینه هایی است که تغییرات جمعیتی باعث بحران های سیاسی داخلی گشته و ریسک جنگ بین کشورها را زیاد می کند. همچنین، شواهدی موجود است که نشان می دهد شدید شدن جنگ از نقطه نظر تعداد تلفات در کشورهایی رخ می دهد که قشر جوان آن بسیار پر تعداد است.

5) تغییرات جمعیتی خاصی، مثل بالا رفتن مرگ ومیر نوزادان- به هر علتی- می تواند نشان دهنده محکمی از خشونت های سیاسی در آینده باشد.

6) تغییرات سریع و پر حجم جمعیتی، مثل بالا رفتن ناگهانی تعداد مرگ و یا بالا رفتن سریع مهاجرت، می توانند نتیجه منازعات خشونت بار باشند.