به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ - ۱۱:۲۹
 
۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ساعت ۱۰:۲۰
کد مطلب : ۱۶۵۳۷

تفاوت صف‌‌های ایرانی‌ها با ژاپنی‌ها

گروه فرهنگی و هنری: اگر مردم ایران حاضرند برای خرید شیر یارانه‌ای آفتاب نزده در مقابل بقالی محل صف بکشند،‌ ژاپنی‌ها برای خرید کتاب این کار را می‌کنند و کار به جایی می‌رسد که برای خرید یک کتاب، کتاب‌فروشی‌های ژاپنی یک هفته بدون تعطیلی کار می‌کنند و یک میلیون نسخه از یک کتاب تنها در ژاپن به فروش می‌رسد.
تفاوت صف‌‌های ایرانی‌ها با ژاپنی‌ها
هنوز صف شیر شیشه‌ای را فراموش نکرده‌ایم که در بامداد و پیش از روشن شدن هوا یا در پاسی از شب، صف‌های طولانی برای خرید بطری‌های شیشه‌ای شیر مقابل مغازه‌ها برقرار می‌شد و شاید بتوان این رفتار را نه برای خوراک که برای یک محصول خواندنی در ژاپن تماشا کرد و اگر در آمریکا برای آیفن صف کشیده می‌شود، این اتفاق در ژاپن برای کتاب می‌افتد و در سرزمین آفتاب تابان امری غریب نیز محسوب نمی‌شود. یکی از مشهورترین این صف‌ها برای آخرین کتاب موراکامی رخ داده بود که به در نوع خود اتفاق منحصر به فردی محسوب می‌شد. صف‌های مستمر خریداران کتاب «سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتی‌اش که در سراسر ژاپن مقابل کتاب‌فروشی‌ها برقرار شده بود، باعث شد یک هفته کتاب فروشی‌ها تعطیل نکنند و به صورت شبانه روزی در حال فروش کتاب باشند تا بدین ترتیب «بونگیشونجو» یکی از بزرگترین ناشران ژاپنی اعلام کند که تیراژ این کتاب از یک میلیون نسخه عبور کرده و جالب اینکه چنین تیراژ با تک نسخه فروشی به دست آمده و حاصل اتفاقاتی نظیر خرید چند هزار نسخه‌ای کتاب توسط دستگاه های مختلف ژاپن نبوده است!

این اتفاق البته چندان تازگی نیز ندارد و «1Q84» دیگر اثر موراکامی که در آوریل 2010 منتشر شد نیز با اتفاق مشابهی همراه بود و کتاب فروشی‌ها برای فروشش به صورت شبانه‌روزی باز بودند و البته این موضوع درباره نویسنده‌ای که فروش کتاب «جنگل نروژی»‌اش تنها در ژاپن بیش از 10 میلیون نسخه بوده، اتفاق عجیبی نیست و ژاپنی‌ها ثابت کرده‌اند برای کتاب به اندازه خوراک، پوشاک و مسکن‌شان ارزش قائل هستند و از سر شکم‌سیری نیز در پی کتاب نیستند که اگر بودند، می‌توانستند به سادگی و به صورت آنلاین کتاب‌ها‌هایش را خریداری کنند. آنها برای کتاب حرمت قائلند، کما اینکه برخی از فرزانگان و پیشینیان ما نیز برای کتاب حرکت قائل بودند و اینچنین است که وقتی یک ژاپنی نخستین نسخه از کتاب موراکامی را می‌خرد، با فلاش صدها دوربین مواجه می‌شود که رفتاری شبیه به قهرمان‌ها یا فاتحان یک قله مرتفع را با او داشته‌اند و کتاب خوانی چنین ارزش والایی در شرقی ترین سرزمین قاره دارد که وقتی نام ژاپنی این کتاب را جست و جو کنید، با سیل عظیمی از تصاویر مواجه می‌شوید که ژاپنی‌ها با این کتاب و دیگر کتب ثبت کرده‌اند و دقیقاً انگار با یار مهربانی عکس یادگاری گرفته ‌و به اشتراک گذاشته‌اند.

همین ماجرا در کشور خودمان نیز رخ می‌دهد و برخی کتب چهره‌های مطرحی همچون احمدرضا احمدی به دو هزار نسخه و بسیار از نویسندگان مطرح دیگر به 500 نسخه نیز نمی‌رسد، چه رسد به آنکه برای خرید یک جلد کتاب صفی برپا شود و یا در جلسه نقد و بررسی کتابی مهم، سیل جمعیت، امکان نفس کشیدن را دشوار کرده باشد! طبیعتاً چنین انتظاراتی در جامعه‌ای که کتاب به عنوان یک عنصر حیاتی به بهانه هایی همچون گرانی کاغذ وارداتی، خریده نمی‌شود حکم رویا را دارد و اگر چنین غلغله‌ای نیز برپا شود، نه برای خودِ کتاب برای دیدن و امضاء گرفتن و پز روشنفکری دادن عده ای تحت عنوان کتاب خوان است.
شاید برخی بگویند باید نسخه‌های الکترونیک کتب توسعه یابد و یا محصولات دیگر، کارکرد کتاب را در دنیای کنونی محدود کرده‌اند. آیا کتب الکترونیک و حتی کتابخوان‌های الکترونیک در ایران یک هزارم ژاپن توسعه یافته و یا آیا توسعه دیجیتال و سهولت و سرعت دسترسی به اطلاعات در ایرانی، دهم ژاپن شده است؟ پس چرا ژاپنی‌ها همچنان یک میلیون نسخه کتاب چاپی را ظرف یک هفته می‌خرند و نسخ الکترونیک نیز طبیعتاً فروش خود را دارند و چرا در مملکتی که نسخه الکترونیک بسیار محدود منتشر می‌شود و لاجرم به خرید نسخ چاچی هستیم، کتب با تیراژ یک دوهزارم ژاپن منتشر می‌شود؟!

پاسخ را شاید در فرهنگ‌ها (و نه تمدن و پیشینه و تاریخ و افتخارات) خودمان جست. ژاپن 70 سال پیش و در پی جنگ جهانی و سپس بمباران اتمی کشورشان تقریباً با خاک یکسان شد، بخش اعظمی از قلمرو ژاپن از جمله کره جدا شد و این کشور به جزایری که مجموعاً کمتر از یک چهارم ایران وسعت دارند محدود شد و طبیعتاً اگر ایران هفتاد سال پیشین یک خرابه بدون ثروت ملی به نام نفت نیز بود و حتی در گوشهای از این جهان و نه در منطقه‌ای سوق الجیشی قرار داشت، امروز می‌بایست به همت مردمانش همتراز ژاپن یا حداقل کره در حوزه علمی، صنعتی و اقتصادی باشد اما چنین نشد. امروز ژاپن با 127 میلیون جمعیت، سومین اقتصاد بزرگ جهان را از نظر تولید ناخالص داخلی در اختیار دارد و با صادرات حدود 800 میلیارد دلار در هر سال، چهارمین صادرکننده بزرگ جهان است و امروز درآمد سرانه ژاپنی‌ها بیش از 33 هزار دلار و درآمد سرانه ما ایرانی‌ها حدود چهار هزار دلار گزارش شده که مقایسه این اعداد به خودی خود نشان می‌دهد فاصله دو کشور چقدر عمیق است و این قیاس‌ها وقتی که در حوزه‌های علمی و صنعتی پیش می‌آید، فاصله‌ای عجیب‌تر می‌شود و در برخی حوزه‌ها، کشورهایی همچون آمریکا نیز از ژاپن عقب می‌مانند.

این شرایط برای ژاپن نه به واسطه نشستن و به نفت و گاز و ثروت ملی خیره شدن و دل بستن و سهم خواستن، که با مطالعه و مطالعه و مطالعه و سختکوشی و سختکوشی و سختکوشی تحقق یافته و اگر این تلاش عمومی نبود، مردمان کشوری که به واسطه محدودیت جغرافیایی، از محدودیت دسترسی به مواد اولیه رنج می‌برند و سالیانه بیش از 600 میلیارد دلار واردات دارد، دیگر توان برپایی دوباره تمدن‌شان را نداشتند. ژاپنی‌ها بر روی مغزهایشان سرمایه گذاری کردند و استفاده شبانه روزی از «کالایی اساسی» تحت عنوان کتاب را لحظه‌ای فراموش نکردند تا امروز سرآمد توسعه یافتگی باشند. تردید نداشته باشید که ژاپنی‌ها امروز کتاب خوان نشده‌اند و آن زمان که درآمد سرانه‌شان بسیار اندک بود، کتاب خوان بودند و اساساً کتاب‌خوانی رابطه مستقیمی به سرانه بالای درآمدی ندارد که اگر داشت، کویتی و قطر و دیگر کشورهای ثروتمند در رتبه نخست کتاب خوانی قرار داشتند یا در هند، سرانه مطالعه بسیار اندک بود! آیا روزی فراخواهد رسید که هر خیاط، نجار، کفاش، مکانیک و... حداقل همواره کتبی درباره حرفه‌اش روی میز کارش باشد و مطالعه برای دانشجوی مملکت‌مان به کتاب ارائه شده توسط استاد راهنما محدود نشود؟ آیا روزی فراخواهد رسید که کلان سرمایه‌داران کشور به طمع سود کلان حوزه کتاب، در عوض ساخت مسکن، در پی ساخت کتاب فروشی‌های زنجیره‌ای برآیند و آیا روزی فرا خواهد رسید که درهای کتاب فروشی برای فروش یک کتاب تازه نشر یافته، تنها یک ساعت - نه یک شبانه روز یا یک هفته - دیرتر بسته شود؟ آیا این خودخواهی است که چنین آرزویی را «رویای ایرانی» خواند؟
مرجع : تابناک

قاسمی بجد
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۰:۳۲
بنده یه ایده داشتم و اون اینکه 5 هزار تومان ناقابل روی یارانه ها بزارن
صرفا برای خرید کالای فرهنگی (کتاب) که فقط در کتابفروشی ها و فروشگاه های کتاب قابل برداشت باشه.
درسته به نظر شما عزیزان شاید کسی اون کتاب رو نخونه اصلا !
ولی خب خیلی کمک میکنه به بهبود وضع بدی که در بازار نشر ایران وجود داره.

متاسفانه دولت قبلی فقط و فقط اهل آمار دادن بود ... اینقدر هزار تا کتاب چاپ کردیم این قدر رکورد زدیم ، تو خاورمیانه اول شدیم و .. ... !
ولی خودتون اوضاع رو ببینید دیگه (131588)
محمد
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۲۳:۰۵
با شما موافقم نه به این لحاظ که این امر قدرت خرید مردم را برای کتاب زیاد می کنه من شما و همه می دانیم که مردم ما همین 5 هزار تومان را صرف چیز دیگری می کنند .
اما اگر مبلغی به عنوان یارانه کتاب داده بشه و مدام بر روی آن تاکید بشه ، می شود امید داشت که مردم پس از مدتی واقعا حس کنند که کتاب جز کالاهای اساسی شان است . البته شاید . (132174)
محمد
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۰:۳۷
این مقایسه در حالی است که در آمار های ما ایران بالاترین در صد کتابخواندر سطح جهان را داراست !!!! (131590)
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۱:۰۶
ما هم برای کتاب حرمت قائلیم اما در آن کشور دولت خیال مردم را از تامین مایحتاج ضروری و درمان و آموزش راحت کرده اما در ایران خیر شما فکر می کنید با نبود شیر هیچ لطمه ای به سلامت مغز نمی خوره ؟ (131606)
مهرداد
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۱:۱۷
خیلی عجیبه واقعا! آلمان و ژاپن که تو جنگ جهانی با خاک یکسان شدند و به توحش و جنایت محکوم! الان دوباره جزو قدرت های برتر اقتصادی جهان هستن!
کشوراییم هستن که به اون صورت منابع ندارن! ما روی درییای عظیم انواع ثروت و منابع خوابیده ایم! اونوقت ارزش پولمون از افغانستان کمتره! تورممون 10 تای اول! سرعت اینترنت آخر! و الی ماشالله! به کجا میریم واقعا! (131618)
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۱:۳۴
میدونید چرا ؟ بقول یه بابایی هرکسی برای چیزی که نداره صف میکشه !!!! (131636)
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۱:۴۱
واقعا ممنونم از نویسنده این نوشتار و البته بهارنیوز به عنوان انتشار دهنده
زیبا بود
لذت بردم
سپاس گزارم (131644)
مجید
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۱:۵۴
تو خودم رفتم (131662)
مرتضی
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۱:۵۵
ما اغلب برای غذای جسم صف می کشیم (شیر، برنج، قند و ... ) و آنها برای غذای روح. (131665)
راشد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۲:۳۲
ما هنوزدرپله اول هرم ابراهام مزلو قرارداریم که ارتقای نیازها را منوط به ارضا نیاز ماقبل میداند (131695)
سعید1
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۲:۳۹
مطلبی تکان دهنده ودر عین حال جالب بود.نمی توان در این باب به راحتی سخن گفت چرا که متعصبانه بآن برخورد می کنند وصد افسوس که باید خود سانسوری کنیم.البته بهار یکی دوبار نظر ما را منتشر کرده اما با برخورد متعصبانه خوانندگانش هم مواجه شده که آنها را نیز منتشر کرده است.کاش فضایی باشد که یادداشتی منتشر کنیم وبه نقد خوانندگان بسپاریم.قویا معتقدم کتابخوانی یک فرهنگ تنها نیست.با فرهنگ سازی به تنهایی هم نمی شود ملتی را کتابخوان کرد.مصداق آن ضرب المثل نیاکانی ما می گوید چاه باید از خود آب داشته باشد همین جا صدق می کند.هرچه فرد با هوشتر نیاز به کنکاش وپاسخ یابی برای پرسشهایش بیشتر.کتابخوانی یک تفنن نیست یک آرام بخش برای نهادهای پرسشگر وناآرام است.دوستی در باب موضوعی می گفت این بدبختی کشورهای جهان سوم است که باید اینگونه رنج بکشند گفتم این همان ملتهای رنج کشیده اند که کشوری را جهان سومی کرده اند.کتاب گرایی رابطه ای مستقیم با میزان بهره هوشی دارد.نویسنده تابناک به زیرکی این موضوع را مطرح کرده آنجا که به قطر وهند ورفاه نسبی اشاره می کند.میانگین هوش عمومی ملت ژاپن افزون از 104 است اما این میزان در قطر وایران به 85 نمی رسد.نه کتابخوانی که مسائل بنیادین نیز در این تحلیل می گنجد.تحزب ، دولتها، رفتار سیاستمداران،تولید ناخالص ملی،بهره گیری از سرمایه های مادی ومعنوی،سطح تکنولوژی،بهره وری و... تمام این موارد را برسی کنید اگر یکی از اینها در کشوری با میانگین بهره هوش عمومی کمتر از 95 یافته شد آنوقت سخنی به گزافه گفته ایم و بی مبنا تحلیل کرده ایم.المپیادی شدن چند نخبه که مدتی آموزش ویژه ببینند و با همسالانی آموزش نادیده رقابت کنند نماد ونشان هوش کشور نمی تواند باشد.امیرکبیر فقید می گوید مایه کوبی را که می خواستیم انجام دهیم نفرینمان می کردند که در تقدیر الهی دست بردن است و در به روی مامورین دولتی می بستند.همان روزگار به اروپا بروید و برخورد مردم را با محصولات جدید علم ببینید.بیش از این نگویم که صفرا برآید.اینها را از این جهت گفتم که تکنولوژی ژاپن وریشه های آنرا چند سال مورد مطالعه قرارداده ام که حاصل مقاله ای شدو تا حدی با اوضاع این کشور آشنا هستم.واقعا ملتی منحصر به فرد وبا هوشند البته کمتر هوش فلسفی دارند واز این حیث با آلمان برابری نمی کنند.در زمره کشورهای صاحب تکنولوژی ژاپن در دسته دوم قرار دارد واندکی پس ازآن کره ایها هستند.دسته اول متعلق به آلمان وآمریکاست.در فرصتی مناسب این موضوع را بسط خواهم داد البته اگر عمری بیش از این از خدا بگیرم. (131701)
Javad
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۱۳:۳۶
آیا خواندن کتاب نیاز به آرامش و نداشتن دغدغه های فکری متعدد نداره؟ (131757)
مهدی 92
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۲۲:۵۲
این دیگه تعریف بیش از حد از ژاپنی هاست وگر همه جور انسان با همه جور خصلت در همه جای دنیا پیدا میشود. (132098)
محمد حسین
۱۳۹۲/۰۶/۳۰ ۲۳:۳۴
موضوع کتاب چی هست؟ (132183)
۱۳۹۲/۰۶/۳۱ ۰۳:۰۲
برای خواندن کتاب باید فکر ازاد و به دور از دغدغه های مالی داشت؛ (132212)