به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۱۰ - ۰۰:۰۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۳ ساعت ۱۰:۰۳
کد مطلب : ۴۱۴۷۴
جمع‌آوری اطلاعات ارزشمند با کمک گوشی‌ تلفن

پیشرفت‌های غیر‌منتظره فناوری در سال 2013

گروه فناوري: بشر در ابتدای راهش به سوی کمال و پیشرفت، بسیار آهسته و قدم به قدم گام برمی‌داشت. اگرچه در حوزه‌های متعدد علمی فعالیت کرده و دستاوردهایش در مقایسه با زمان قابل قبول می‌نمود، اما به سبب پاره‌ای از مشکلات و موانع، این راه مسیری بس طولانی جلوه کرده و گاه حتی در برهه‌ای از زمان متوقف می‌شد. اما بشر امروزی دیگر مانعی بر سر راه خود نمی‌بیند و آزادانه در هر مسیری گام برمی‌دارد.
علم و دانش این روزها خود را از هر قید و بندی رها دیده و یکه‌تازی می‌کند و در نتیجه بشر نیز هر روزش را با شنیدن دستاوردهای نوین علمی آغاز می‌کند. انسانی که روزی تنها پرواز در آسمان منتهای آرزویش بود امروز اما به سفر به دیگر کرات و حتی نقل مکان از کره زمین می‌اندیشد. عطش سیری ناپذیر برای پیشرفت و دست یابی به زندگی آسوده‌تر سبب شده هر روز اخبار جدیدی از پیشرفت‌های علم و تکنولوژیکی به گوش‌مان برسد. در ادامه مطلب به سراغ دستاوردهای مهم و غیر منتظره در همین زمینه آمده‌ایم که شاید تصور نمی‌کردیم روزی محقق شوند. با ما در مرور آنها همراه شوید.

ابر شبکه‌های انتقال برق (Super Grid)



شاید بهتر است قبل از هر توضیحی برای آن دسته از دوستان که با مقوله انتقال برق آشنا نیستند توضیحی مختصر ارائه دهیم. جریان متناوب یا AC) Alternating Curent) شکلی از جریان الکتریکی است که در آن اندازه جریان به صورت چرخه‌ای تغییر می‌کند. برق ارسالی به منازل و شرکت‌های تجاری از این نوع است. اما در مقابل جریان مستقیم یا DC) Direct Curent) است که در آن ولتاژ با گذشت زمان تغییر نکرده و یک روند خطی را طی می‌کند. با استفاده از تجهیزاتی موسوم به یکسو کننده‌ها می‌توان جریان متناوب را تا حدی به جریان مستقیم تبدیل کرد.

خطوط ولتاژ بالای جریان مستقیم می‌توانند به شکلی مؤثرتر جریان الکتریکی را در طول هزاران کیلومتر و حتی در مسافت‌هایی در زیر آب، انتقال دهند و از این نظر مفیدتر از خطوط جریان متناوب یا AC هستند. اما برای یک قرن این خطوط جریان متناوب بود که بر شبکه انتقال حکم فرمایی می‌کرد؛ چرا که جریان مستقیم ولتاژ بالا، تنها برای انتقال به شکل نقطه به نقطه استفاده می‌شد و نه برای ایجاد یکپارچه‌کردن شبکه انتقال و ایجاد یک سیستم الکتریکی باثبات و مداوم.



شرکت بزرگ و چند میلیتی ABB که مقر آن در شهر زوریخ در کشور سوئیس واقع شده، سال‌هاست که در زمینه انرژی مشغول به فعالیت است. این شرکت موفق شد این مشکل تکنیکی شبکه را به بهترین شکل حل کند. آنها روی توسعه یک "مدار شکن ولتاژ بالای جریان مستقیم" کار کردند که اتصالات بخش‌هایی را که دچار مشکل می‌شوند را قطع کرده و از این طریق اجازه می‌دهد بخش‌های سالم به کار خود ادامه دهند.



در واقع شبکه جریان مستقیم بسیار کارآمدتر است؛ بویژه در ارتباط با منابع پراکنده انرژی‌های تجدید‌شدنی همچون انرژی خورشیدی یا بادی، این امر اجازه می‌دهد برقی که از این طریق تولید شده به مناطقی که فاقد این نعمات هستند ارسال شود. به عنوان مثال برق تولید شده توسط انرژی خورشیدی در بیابان‌های سحارا به مناطق ابری آلمان فرستاده می‌شود و نیروی تولید شده توسط توربین‌های بادی در سرتاسر اروپا برای روشن نگاه‌داشتن چراغ‌ها در طول شب مورد استفاده قرار می‌گیرد. نتیجه آنکه انرژی تجدید‌شدنی پایا و قابل اطمینانی تولید می‌شود که قادر است به بهترین وجه با سوخت‌های فسیلی رقابت کند.

یادگیری عمیق (Deep learning)


اگر خاطرتان باشد پیش از این در مورد پروژه یادگیری عمیق صحبت کرده‌ایم. هنگامی که در جولای گذشته ری کورزویل (Ray Kurzweil) با مدیر عامل گوگل لری پیج (Larry Page) دیدار کرد در جستجوی کار نبود؛ چرا که او یک مخترع مورد احترام است؛ کسی که به هوش مصنوعی و ماشینی می‌اندیشید. کورزویل تنها در نظر داشت پیرامون کتاب در دست انتشارش یعنی چگونه یک ذهن را خلق کنیم بحث کند. او به پیج گفت خیلی در این مورد فکر کرده و اکنون مایل است شرکتی راه‌اندازی کرده تا روی این ایده کار و آن را بسط و توسعه دهد. او می‌خواست کامپیوتری حقیقتاً هوشمند بسازد؛ کامپیوتری که قادر به درک زبان بوده، توان تصمیم گیری داشته و از قدرت استنتاج برخوردار باشد.

کورزویل تنها جذب منابع محاسباتی گوگل نشده بود؛ بلکه برنامه مرتبط با هوش مصنوعی که یادگیری عمیق نامیده می‌شود، توجه او را به خود جلب نموده بود. نرم‌افزار یادگیری عمیق تلاش می‌کرد تا عملکرد بخش قشری مغز یا نئوکورتکس و نورون‌های عصبی را به شکلی هوشمندانه تقلید کند؛ قشر مغز همان بخش چین خورده مغز است که جایگاه تفکر به شمار می‌رود. تلاش بر این بود که این نرم‌افزار قادر به تشخیص الگوهای دیجیتالی در قالب اصوات، تصاویر و دیگر داده‌ها باشد.

گوگل در این زمینه مدینه فاضله‌ای برای استعدادهای درخشان در زمینه AI یا همان هوش مصنوعی به شمار می‌رود. در ماه مارس این کمپانی دیگر بار و این دفعه توسط جئوفری هینتون به همین مسیر سوق داده شد. هینتون پرفسور و محقق دانشگاه تورنتو که جزئی از تیمی بود که برنده رقابت جهانی «Merck» شده بودند. هینتون که اکنون بیشتر زمان خود را در رفت و آمد بین دانشگاه و شرکت گوگل سپری می‌کند، معتقد است در این زمینه تلاش کرده تا ایده‌ها را از سطح حرف خارج کرده و آنها را به مسائلی واقعی بدل سازد. او امیدوار است پروژه یادگیری عمیق به درک تصاویر، تحقیق و درک زبان طبیعی به نحوی مؤثر کمک کند.

در تلاش برای شبیه‌سازی چیزی به ژرفای مغز انسان، این امر کاملاً اجتناب ناپذیر است که یک تکنیک قادر نباشد به تنهایی همه آزمون‌ها را با موفقیت پشت سر گذارد؛ اما در شرایط کنونی این راهی است که هوش مصنوعی در تلاش برای پیمودنش قرار گرفته است. در واقع یادگیری عمیق، استعاره‌ای است قدرتمند در راستای تلاش‌ها برای درک جهان پیرامون‌مان. صرف‌نظر از موفقیت نهایی این طرح، دست‌کم اقدامات صورت گرفته تلاش‌های خستگی ناپذیر انسان را در جهت نیل به جاه‌ طلبی‌های ذهنی‌اش به خوبی به نمایش می‌گذارد.

تولید انرژی خورشیدی با بهره‌وری بیشتر


تولید انرژی خورشیدی به میزان دو برابر چیزی که اکنون تولید می‌شود، قادر است معادلات اقتصادی را در زمینه انرژی‌های پاک و تجدید‌شدنی تا حد قابل توجهی ارتقاء دهد. اکنون به نظر می‌رسد بشر یک گام به این خواسته نزدیک‌تر شده است. هری اتواتر (Harry Atwatter) در این زمینه دست به اقداماتی زده و در تلاش است تا در آزمایشگاهش دستگاهی بسازد که قادر است بیش از دو برابر پنل‌های خورشیدی امروزی انرژی تولید کند.

به عقیده این پرفسور علم مواد، این شاهکار امکان‌پذیر است؛ چرا که پیشرفت‌های امروزی بشر به او این امکان را داده که هرچیزی را حتی در کوچک‌ترین مقیاس تحت کنترل درآورد. امروزه پنل‌های خورشیدی موجود در بازار شامل سلول‌هایی ساخته شده از یک ماده نیمه رسانا بوده و معمولاً از سیلیکون در ساخت آنها استفاده شده است. اما این ماده قادر است تنها بخش اندکی از طیف خورشیدی را جذب کرده و بیشتر انرژی خورشید به شکل گرمایی از دست می‌رود. به طور معمول این پنل‌ها کمتر از 20 درصد از انرژی خورشید را به انرژی الکتریکی تبدیل می‌کنند. اما دستگاهی که اتواتر و همکارانش در ذهن خود به آن می‌اندیشند، کارایی به مراتب بیشتری داشته و دست کم 50 درصد انرژی خورشید را به نیروی برق تبدیل می‌کند.

این امر میسر می‌شود اگر بتوان به صورتی کارآمد نور خورشید را تجزیه نمود؛ درست چیزی شبیه به همان کاری که منشور انجام می‌دهد. او می‌خواهد اشعه خورشیدی را به 6 تا 8 طول موج که هر کدام رنگی خاص تولید می‌کنند تجزیه نموده و سپس هر رنگ را به سوی یک سلول ساخته شده از مواد نیمه‌رسانا هدایت کند تا این انرژی را جذب و تبدیل کنند. در حال حاضر گروه روی سه طرح مختلف کار می‌کند. هنوز مشخص نیست کدام طراحی بهترین نتیجه را به دنبال خواهد داشت؛ اما این دستگاه بی‌شک در مقام مقایسه با آنچه که امروز در بازارها عرضه می‌شود، پیچیدگی کمتر و نتیجه بهتری خواهد داشت؛ یعنی با تعداد پنل‌خورشیدی کمتر به نتایجی مشابه خواهد رسید.

اتواتر معتقد است فناوری هیچ فایده‌ای از کار روی دستگاهی که کمتر از 20 درصد کارایی دارد نخواهد برد و بهتر است به دنبال افق‌های روشن‌تر و کارایی بهتر باشیم.

جمع‌آوری اطلاعات ارزشمند با کمک گوشی‌های تلفن


جمع‌آوری و آنالیز اطلاعات گوشی‌های تلفن، اطلاعاتی ارزشمند را در اختیار متخصصین قرار می‌دهد که موجبات شگفتی همگان را فراهم خواهد کرد. اطلاعاتی که از نحوه زندگی و عادات مردم پرده برداشته و همچنین به عنوان راهکاری برای مشخص‌نمودن نحوه گسترش بیماری‌ها مورد استفاده قرار خواهد گرفت. کارولین باکی(Caroline Buckee) ، متخصص در زمینه بیماری‌های همه‌گیر و اپیدمیک، با استفاده از یک کامپیوتر در دفتر کارش در بخش سلامت عمومی در مدرسه هاروارد واقع در بوستون و نقشه‌ای از بلندی‌های غربی کشور کنیا، موفق شده بخشی از علل ابتلا به مالاریا در این کشور را ریشه‌یابی کند. منبع اطلاعاتی باکی در این تحقیق، اطلاعات مربوط به تماس‌ها و پیامک‌های ارسالی از سوی افرادی است که در این ناحیه زندگی می‌کنند.

در اصل این طرح بر مبنای اطلاعات گوشی‌های تلفن 15 میلیون ساکن کشور کنیا است؛ جایی که مردم از بیماری مالاریا رنج می‌برند. تلاش‌های دکتر باکی در این راستا بود که نشان دهد چگونه الگوهای مسافرتی مردم موجب گسترش این بیماری در سطح کشور می‌شود. در نتیجه اقدامات بخش سلامت هاروارد و نیز 7 مؤسسه دیگر مرتبط با مالاریا مشخص شد که دریاچه ویکتوریا که در نزدیکی پایتخت این کشور یعنی نایروبی قرار گرفته، منبع اصلی این بیماری است. مالاریا سالانه عامل اصلی مرگ یک میلیون انسان است. این بیماری توسط نیش پشه ناقل از یک فرد به فرد دیگر انتقال می‌یابد و زمانی که افراد از یک نقطه به نقطه دیگر سفر می‌کنند، این بیماری را نیز با خود انتقال می‌دهند.

اکنون با کمک همین روش و البته ارائه مدل‌سازی‌های جدید از سوی این خانم محقق، کار به شکل جدی‌تر دنبال می‌شود. ناحیه‌ای که امروز به عنوان مرکز مهم و اصلی مالاریا شناخته می‌شود، به یمن استفاده از این روش مشخص شد.

در مجموع می‌توان چنین نتیجه گرفت که با بررسی الگوهای مسافرت افراد، بیماری‌های مجهولی که مشخص نیست عامل اصلی ابتلا به آنها چه بوده مشخص خواهند شد. همچنین اگر مناطقی که ریسک ابتلا به یک بیماری خاص در آنها بالاست مشخص شوند، در هنگام ورود افراد می‌توان با کمک پیام به آنها اخطار داده و نکات ایمنی را گوشزد کرد. مثلاً در مورد بیماری مالاریا می‌توان به مسافرانی که وارد محدوده خطر می‌شوند هشدار داد که به دلیل وضعیت موجود، بهتر است از توری و پشه‌بند استفاده کنند.

باکی معتقد است شاید نتوان هر لارو یا هر نقطه‌ای که احتمال آلودگی آن می‌رود را سم پاشی کرد؛ ولی با جمع‌آوری اطلاعات مهم و ارائه توصیه‌های لازم قادر خواهیم بود کنترل بهتری روی امور داشته و از بسیاری از خطرات احتمالی جلوگیری کنیم.

رسانه‌های اجتماعی ایمن


پیام‌هایی که به سرعت و خود بخود از بین می‌روند قادر خواهند بود امنیت ارتباطات آنلاین را تا حدود زیادی افزایش داده و به مردم در بیان احساسات و نظرات‌شان، آزادی و راحتی بیشتری اعطاء کنند. یکی از مفاهیم ضروری در زمینه حفظ حریم‌شخصی این است که تا چه اندازه می‌توانیم اطلاعات شخصی خود را با دیگران به اشتراک گذاشته یا افشا کنیم؛ این بدان معناست که باید روی روند درز اطلاعات خود کنترل دقیقی داشته باشیم.

متأسفانه، در حال حاضر این کنترل بسیار اندک بوده و هر عكس، مکالمه آنلاین، یا هر فعالیت اجتماعی دیگری که انجام می‌دهیم، صرف‌نظر از اینکه خود آنها را با دیگران به اشتراک گذاشته یا قصد به اشتراک‌گذاری این اطلاعات را با کسی نداشته باشیم، در جایی ذخیره می‌شوند؛ اطلاعاتی که نمى‌خواهيم لزوماً در دسترس دیگران قرار داشته باشد. حفاظت از حریم‌شخصی، چالش این روزهای زندگی بسیاری از انسان‌ها است.

اما چه می‌شد اگر مردم می توانستند به طور خودکار اطلاعات خود را ناپدید کرده و از دسترس دور سازند. آن زمان است که رسانه های اجتماعی یک گام به جلو برداشته و ارتباطات روزمره انسان‌ها در دنیای مجازی شبیه به یک مکالمه رودروی معمولی می‌شود؛ گفت و شنودی که نیازی به ضبط‌شدن آن برای آیندگان نیست. اين عهدی است که سرویس‌های خدمات رسانی همچون snapchat (یک اپلیکیشن تلفن همراه با کاربرد عملی كه در طول سال گذشته محبوبيت چشمگیری يافته است) باخود و کاربران‌شان بسته‌اند.

ایوان اشپیگل و بابى مورفی، دانشجويان جوانی كه در دانشگاه استنفورد با یکدیگر آشنا شده بودند به این ایده فکر کرده و آن را جامه عمل پوشاندند در همان زمان و در شهر نیویورک نماینده کنگره، آنتونی وینر، به شکلی کاملاً تصادفی تعدادی از عکس‌های نامناسب خود را در توئیتر منتشر کرد؛ همین امر باعث شد که مجبور به استعفا شود. این امر نشان داد که درز اطلاعات شخصی می‌تواند تا چه اندازه زندگی اشخاص را تحت‌تأثیر قرار دهد.

این اپلیکیشن به کاربران امکان می‌دهد یک عکس یا فیلم کوتاه را آماده کرده و سپس تصميم بگيرند چه مدت این فیلم یا عکس برای دریافت قابل رؤیت باشد. بعد از 10 ثانیه یا کمتر، تصاویر برای همیشه محو خواهند شد. از همان ابتدا، این خدمت توسط نوجوانانی که به دنبال راهی خصوصی برای فرستادن تصاویر خود برای دوستان‌شان بودند مورد استقبال قرار گرفت.. اما اکنون این اپلیکیشن از سوی دیگر قشرهای جامعه نیز پذیرفته شده و روزانه حدود 100 میلیون عکس و ویدئو روی اسنپ‌چت رد و بدل می‌شود.

شاید همین امر بود که موجبات نگرانی مارک زاکربرگ را فراهم کرد؛ چرا که بسیاری از نقص حریم‌خصوصی روی فیس‌بوک گله داشتند. به همین خاطر بود که در ماه دسامبر گذشته، فیس‌بوک نیز اقدام به تقلید از این اپلیکیشن کرده و اپ خود موسوم به پوک (Poke) را ارائه کرد تا به نوعی به این نگرانی‌ها پایان دهد.
مرجع : زوميت