گروه سياسي: مقصر شما نیستید. اسب چموش قدرت و شتر رهوار منصب اینگونه است. بویژه اگر از ظرفیتهاي اخلاق فردی تهی باشیم یا خدای ناکرده نقطه ضعفی از ما داشته باشند. از دستهايي برای بالا رفتن کمک ميگیریم. پا بر شانههايي ميگذاریم اما پس از نیل به مقصود، به سر صاحب آن دستها و شانهها ميکوبیم. این کار شما خیلی عجیب و جدید نبود.
برای یادآوری شما به سال 84 و قبل از آن برمی گردم و از جبهه ی رقیب مثال ميزنم. دکتر محمود احمدی نژاد که یکی دو بار در لیست اصولگرایان به عنوان داوطلب نمایندگی مجلس حضور یافت و موفق به جلب آرای مردم نشد در سال 82 با استفاده از اجماع اصولگرایان در شورای شهر تهران و همچنین از مجرای حزب اصولگرای آبادگران به شهرداری پایتخت رسید.
او که رویایی شیرین تر در سر داشت در دوران شهرداری نیز همچنان به عقبه ی جناحی خود وفادار ماند تا انتخابات ریاست جمهوری 84 که توانست با اتکا به همان عقبه و البته برخی فاکتورهاي دیگر، خود را در مقام ریاست جمهور ببیند. پس از یکی دوسال اول و در دست گرفتن تمام جنبهها و وجوه قوه مجریه، ساز مخالف نواختن آغاز کرد و در بسیاری موارد بر خلاف تشخیص حزب متبوع خود عمل ميکرد.
او در پاسخ به انتقادات همقطارهاي حزبی، خود را نیروی مردمی ميدانست که عضو هیچ حزبی و وامدار جریان اصولگرایی نیست- دقیقا نظیر این سخن را روز گذشته شما نیز بر زبان راندید. رفته رفته بسیاری از شیوخ و بزرگان اصولگرا مورد نوازش تیغ تیز زبان او قرار گرفتند – پیش بینی ميکنم شما نیز در آینده ای نزدیک دست به چنین اموری بزنید، خصوصا اينكه حالا صدا و سيمايي دربست در خدمت شماست كه به خاطر انتقام از اصلاحطلبان، تمام قد در خدمت شمايي است كه يك شبه بخاطر ضربه كاري كه به اصلاحات، وارد آوردهايد سوژه اول برنامههاي خبري اش شدهايد! و البته شما هم از اين مسير مشهور مشهور كرده است!. آري همانطوری که در آغاز گفته شد این خاصیت لبادهی قدرت است که برعکس " لباس تقوا" عمل ميکند.
شما به عنوان فردی از جبهه اصلاح طلبان -هنوز هم عبارت خبری "الهه راستگو"، سر لیست اصلاحطلبان در سایت شخصی شما دیده ميشود - با اصول و مبانی این گفتمان بهتر از ما آشنا هستید و معنای تحزب را کاملتر از ما ميدانید و حتما ميدانید که یک فعال سیاسی منافع حزبی و فراکسیونی را بر منافع فردی و منافع ملی را بر منافع حزبی ترجبح ميدهد. مثل کاری که " آقای عارف " در انتخابات ریاست جمهوری اخیر انجام دادند. تشخیص این امر نیز با اجماع درون حزبی حاصل ميگردد. یک فعال سیاسی نیز به اصول مورد اتفاق حزب متبوع خود پایبند است و این پایبندی را عین اخلاق ميداند. رعایت راهبردها، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت حزب یا جریان سیاسی پشتوانه ی شما، اصل اول و بدیهی اخلاق سیاسی است.
این عین بی اخلاقی است که فردی با استفاده از اعتبار یک جریان سیاسی وارد مدار قدرت شود، در کرسیهاي انتخابی یا انتصابی قرار بگیرد و پس از استقرار در جهت عکس اهداف و سیاستهاي آن جریان سیاسی گام بردارد یا به تشخیص خود عمل کند. هم شما و هم آقای "دنیامالی" گفته: "فردی که در لیست اصلاح طلبان بوده لزوما نیازی نیست به کاندیدای اصلاح طلبان رای دهد". کالبد شکافی این سخن یعنی روزی که منافع شما ایجاب ميکرد خود را اصلاح طلب نشان دادید و زمانی که بر خر مراد سوار شدید خود را ملزم به تصمیمات جمعی اصلاح طلبان نميدانید. این نمود عملی یکی از نصایح "نیکولو ماکیاول" در کتاب "شهریار" در کشوری است که بزرگترین منتقد "ماکیاولیسم" و توسط فردی است که خود را مسلمان و "راستگو" ميداند.
خود حضرتعالی نیک ميدانید اگر نبود رای مردم به لیست اصلاح طلبان و اگر نام شما در آن لسیت قرار نداشت شما هرگز به شورای شهر تهران راه نميیافتید. برای شورای هماهنگی اصلاحات نیز این تجربه ی خوبی بود تا گام به گام که به انتخابات مجلس 94 نزدیک ميشویم در این زمینه دقیق تر عمل کند و حتی مرام نامه و پروتکلی تنظیم و از کاندیدای مورد تایید خود امضا بگیرد تا این داستان در مجلس بعدی تکرار نشود. به امید رعایت اخلاق سیاسی