به روز شده در ۱۴۰۳/۰۳/۰۸ - ۰۰:۴۴
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۳ ساعت ۱۳:۳۵
کد مطلب : ۳۵۴۲۲۳

چرا با افغانستان فرق داریم؟

چرا با افغانستان فرق داریم؟
گروه سیاسی: مهرداد احمدی شیخانی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: تحلیلگران بسیاری در مورد استبداد نفتی، نظر داده و مقاله نوشته‌اند و گفته‌اند وقتی دولت برای رفع نیاز‌های خود احتیاجی به مردم نداشته باشد و مستقل از آنان بتواند از درآمد نفت گذران کند، خواهد توانست خارج از اراده مردم، هر کاری که می‌خواهد انجام دهد و این بزرگ‌ترین عامل در جلوگیری از توسعه سیاسی در یک کشور نفتی است و هم از این روست که نفت در چنین کشورهایی، نه عامل توسعه که به عامل بازدارنده توسعه تبدیل می‌شود و مثلا برای کشور ما طی این صد سال، «نفت» نه‌تن‌ها نقش مثبتی در جهت رشد و توسعه اقتصادی کشور نداشته، بلکه جلوی توسعه سیاسی را نیز گرفته و مانع و خاکریز اول بر سر راه رسیدن به دموکراسی بوده و در مقابل برای کشور‌هایی مثل کشور‌های شرق آسیا، فقیر بودن، یک خوش‌اقبالی بود، چون حاکمیت این کشور‌ها برای قدرتمند شدن، نیاز داشت که جامعه ثروتمند شود و ثروتمندی جامعه مستلزم کار سخت و برنامه‌ریزی خوب و دولت کارآمد است. اما ببینیم این نظر، در اینجایی که ما هستیم یعنی فلات ایران و منطقه‌ای که خاورمیانه نامیده می‌شود، چگونه است، برای همین لازم است که کمی در تاریخ به عقب بازگردیم. در زمان نادر‌شاه افشار، آخرین باری که فلات ایران تقریبا یکپارچه بود. با مرگ او این یکپارچگی از دست رفت و بخش‌های مختلف قلمرواش، یا به دست سردارانی که گمارده بود، یا جانشینانش مانند شاهرخ یا حاکمان محلی افتاد و تکه‌تکه شد. همه این تکه‎ها که نوعی از ملوک‌الطوایفی را تصویر می‌کرد، از نظر معیشت، فرهنگ، نحوه حکومت و مواردی از این قبیل تقریبا مشابهت داشتند. از مرگ نادر تا جایی که در ابتدای این یادداشت اشاره شد که درآمد نفتی این ۱۰۰ سال چه تاثیری بر استقرار دموکراسی و توسعه سیاسی کشورمان داشته، از آن قلمرو افشاریه، سه منطقه اصلی با حکومت‌های مشخص و با همان وضعیت تقریبا مشابه پیش گفته در اکثر امور باقی مانده بود.
افغانستان با پادشاهی «امان‌الله خان»، امارت بخارا با فرمانروایی «میر محمد امیر عالم‌خان منغیت» و ایران که در ابتدای حکومت پهلوی و رضاشاه بود. امارت بخارا که همان ابتدای این ۱۰۰ سال با انقلاب بلشویکی سقوط کرد و امیر عالم‌خان به کابل فرار کرد و همانجا درگذشت، امان‌الله خان، پروژه نوسازی افغانستان را در پیش گرفته بود و دانشگاه کابل را ۱۰ سال قبل از دانشگاه تهران تاسیس کرد و رضا‌شاه که توسعه آمرانه را در پیش گرفت. اما توسعه قبل از هر چیز نیازمند سه بستر است، راه که شهر‌ها را به هم پیوند دهد، سواد که امکان آموختن موضوعات تخصصی و جدید را فراهم کند و بهداشت تا از مرگ و میر جلوگیری و نیروی لازم برای پیشبرد توسعه را حفظ کند و این هر سه نیاز به سرمایه دارد. در امارت بخارا، دولت بلشویکی این هزینه را مانند تمام جمهوری‌های جدید پیوسته به اتحاد جماهیر شوروی متقبل شد و کار را آن‌گونه که خود می‌خواست پیش برد. در افغانستان سرمایه‌ای برای ایجاد آن سه بستر وجود نداشت و هنوز هم ندارد، برای همین جدای از چند شهر، تقریبا در اکثر مناطق افغانستان، وضعیت چندان با ۱۰۰ سال پیش که هیچ، که با قرن پنجم هجری هم تفاوتی ندارد.
در ایران، اما وضعیت با هر دو این‌ها فرق می‌کند. اینکه در کشور بیابانی‌مان، با فاصله‌های دور شهر‌ها از یکدیگر، راه‌های بسیاری ساخته شد، آموزش که تا دورترین نقاط کشور رسوخ کرد (با همه نابرابری‌های اسفبار موجود) و بهداشت که مرگ و میر را به رقم قابل توجهی پایین آورده و سطح درمانی کشور را مایه مباهات کرده، آن‌هم وقتی ۵۰ سال پیش در بسیاری از درمانگاه‌ها، پزشک هندی به درمان بیماران مبادرت می‌کرد، نیاز به سرمایه داشت که بخواهیم یا نخواهیم، آن را از نفت تامین کردیم و حتی پروژه سوادآموزی که امام خمینی (ره) از همان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی بر آن تاکید داشت، مگر بدون تامین بودجه حاصل از نفت امکان‌پذیر بود؟ امروز اکثر دانشگاه‌ها پولی است ولی وقتی که پروژه آموزش پزشک در کشور کلید خورد تا دیگر نیازی به پزشک هندی نباشد، مگر آموزش دانشگاهی رایگان نبود؟ و مگر این راه‌ها که ساخته شد با پول نفت نبود؟ نفت قطعا و حتما فسادزاست و عامل و مانع توسعه سیاسی، ولی مگر در افغانستان و یمنِ فقیر و بدون نفت، توسعه سیاسی رخ داد؟ شاید ما حواس‌مان نیست که در اروپا یا شرق آسیا یک عامل مهم درآمدزایی وجود دارد که در اینجا که ما هستیم، یعنی فلات ایران و خاورمیانه اثری از آن نیست یا بسیار کم است؛ باران. آب قبل از هر چیزی امکان پدیداری کشاورزی و جامعه فئودالی ثروتمند و به تبع آن نزدیکی شهر‌ها را فراهم می‌کند. جامعه فئودالی ثروتمند مقدمه‌ای است برای ظهور جامعه صنعتی و سرمایه‌داری. اگر جامعه امروز ما با جامعه ۱۰۰ سال پیش فرق دارد و طبقه متوسط قابل اتکایی دارد و افغانستان فاقد آن است، فقط به این دلیل است که ما بودجه لازم برای ساختن راه، سوادآموزی عمومی و بهداشت همگانی را داشتیم و افغانستان نداشت، آن هم وقتی هر دو کشور به دلیل نبود آب کافی و عدم امکان انباشت سرمایه، نمی‌توانستند از دوران فئودالی به عصر سرمایه‌داری و صنعتی برسند.
برچسب ها: افغانستان
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها