به روز شده در ۱۴۰۳/۰۳/۰۸ - ۰۹:۱۰
 
۱۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۱ ساعت ۱۹:۲۸
کد مطلب : ۷۶۳۷۳
نشریه آلمانی اشپیگل افشا كرد؛

افسران ارتش صدام، مغز متفکر رهبری داعش

گروه بين‌الملل: نشریه آلمانی اشپیگل به اسنادی دست یافته که از نقش برجسته افسران ارتش عراق در دوران حکومت صدام حسین در سازماندهی و اوج گیری گروه موسوم به داعش حکایت دارد.
حاجی بکر هنگامی که افسر سازمان اطلاعاتی صدام بود، هنگامی که در زندان بوکا در ام قصر زندانی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا بود و هنگامی که در سازماندهی داعش نقش داشت
حاجی بکر هنگامی که افسر سازمان اطلاعاتی صدام بود، هنگامی که در زندان بوکا در ام قصر زندانی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا بود و هنگامی که در سازماندهی داعش نقش داشت
به گزارش بي بي سي به نقل از اشپيگل، سمیر عبد محمد الخلیفاوی اسم اصلی یک عراقی بلند قامت است، با گونه های استخوانی و ریش سفید، در دهه پنجاه عمر خود که بنا بر اسناد منتشر شده توسط اشپیگل نقش کلیدی را در پیشرفت خارق العاده و سریع گروه اسلامگرای افراطی داعش بازی کرده است اما هیچکس او را به این نام نمی شناخته و حتی تعداد اندکی نام مستعار او "حاجی بَکر" را می دانستند. حتی شورشیان رقیب داعش که در صبح سرد ژانویه ۲۰۱۴ در یک درگیری سریع در شهر تل رفعت در سوریه وی را به قتل رساندند از هویت وی آگاهی نداشتند. آن ها نمی دانستند که حاجی بکر، سرهنگ سرویس اطلاعاتی صدام را کشته اند که مدت ها نقش محوری در رهبری داعش بازی کرده بود.

به نوشته اشپیگل، معمار گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) پس از مرگ خود اسناد دست نوشته ای را از خود بجا گذاشت که در آن ها نمودار های سازمانی، لیست افراد مسئول و وظایف آنان و طرح به تصرف درآوردن تدریجی یک کشور، به دقت ترسیم شده بود. طرح چند لایه ای سازمان و دستور عملیات مختلف با ذکر جزئیات نیز در میان اسناد مذکور بوده است. اشپیگل پس از ماه ها تلاش، و احتمالا صرف هزینه قابل توجه، توانسته به اسناد مذکور دست پیدا کند.

اسناد حاجی بکر از نقش افسران سابق ارتش صدام در سازماندهی گروه دولت اسلامی پرده بر داشته و نشان می دهد که چگونه تصرف مناطق شمالی سوریه در زمستان ۲۰۱۳ و بیرون راندن گروه های رقیب از جمله جبهه نصرت، بطور برنامه ریزی شده، پیش درآمد پیشروی در عراق و تشکیل حکومتی تحت عنوان خلافت اسلامی بوده است. در واقع بروز اختلاف بین داعش و گروه های ستیزه جوی افراطی دیگر، از جمله جبهه نصرت وابسته به القاعده، بر سر مسائل عقیدتی نبود بلکه موضوع درگیری، تلاش داعش برای در انحصار گرفتن قدرت بود که در رهبری آن پیوندی شگفت انگیز بین دو مکتب، یکی سکولار و عربی و ملی گرایانه و دیگری اسلامی و افراط گرایانه صورت گرفته بود.

طبق طرح بکر، گروه داعش با به خدمت گرفتن گروه عظیمی از خبر چین ها به آنان ماموریت داده بود که در مورد قبایل مختلف و رهبری آنان در سوریه و عراق به جمع آوری اطلاعات بپردازند، در آنان نفوذ کنند و نقاط ضعف و قوت آنان را گزارش کنند. این اطلاعات بعدا در ایجاد اتحاد با قبایل نقش عمده ای بازی کرد. طبق مدارک به دست آمده، بکر، طراح ایجاد سازمان های اطلاعاتی موازی بوده است که در عین حال که برای گروه، به عملیات جاسوسی مشغول بوده اند یکدیگر را نیز کنترل و از حیث وفادار بودن به رهبری گروه تحت نظر داشته اند.

به گزارش اشپیگل، بخشی از موفقیت داعش و تسلط آن بر شمال سوریه و غرب عراق، مدیون کارهای بکر است. وی حکومتی با مشخصه های مشت آهنین، هوشیاری اطلاعاتی بالا و خشونت بی حد و مرز در برابر هر نوع مخالفت را از حکومت صدام الگوبرداری کرد که کنعان مکیه، نویسنده عراقی از آن با عنوان "جمهوری وحشت" یاد کرده است. یکی دیگر از آثار وجود افسران با تجربه در فرماندهی داعش، سازمان دادن "حملات گسترده به مناطق استراتژیک" با در اختیار گرفتن دو عنصر "سرعت و غافلگیری" است. طراحی این نوع عملیات، که یادآور عملیات آلمان ها در ابتدای جنگ دوم جهانی است، از عهده عده ای ستیزه جو که تجربه ای جز شرکت در عملیات ایذایی نداشته اند، کاملا بعید است.

بکر، که به نام "آقای سایه ها" (سید الضلال) نیز شهرت داشت، با دقتی مثال زدنی ساختار سازمانی گروه دولت اسلامی را از رهبری حکومت گرفته تا حد روستاها در دست نوشته های خود به صورت نمودار نشان داده و نقش و وظایف هر بخش را مشخص کرده است. آنچه که بکر بر روی کاغذ آورده یک بیانیه اعتقادی و ایدئولوژیک نیست. کار فکری او، صفحه به صفحه، ترسیم یک طرح دقیق برای اداره یک خلافت، در زیر لوای اسلام و یا به نوشته اشپیگل یک "حکومت اطلاعاتی-امنیتی اسلامی" است.

بنا بر گزارش اشپیگل، در سال ۲۰۱۰، گروه کوچکی از افسران اطلاعاتی سابق عراق، با توجه به سوابق و تحصیلات ابوبکر البغدادی (فارغ‌التحصیل دوره دکترای علوم اسلامی دانشگاه اسلامی بغداد) وی را به سمت امیر انتخاب کردند و سپس به خلافت گروه موسوم دولت اسلامی رساندند. در سال ۲۰۰۳، بعد از حمله آمریکا و متحدانش به عراق، پل برمر که در آن زمان نقش نماینده آمریکا در عراق را بازی می کرد، حکم به انحلال ارتش عراق داد. هزاران نظامی با تجربه عراقی یک شبه بیکار شدند و برای امرار معاش در مضیقه جدی قرار گفتند. آمریکا با یک چرخش قلم برای خود هزاران دشمن ورزیده و مطلع نظامی تراشیده بود.

البته در میان آن نظامیان افرادی مانند ژنرال عزت ابراهیم الدوری نیز وجود داشتند. الدوری که بسیاری وی را دست راست صدام حسین می دانستند سال ها در کشتار و سرکوب های جمعی مردم عراق نقش موثری بازی کرده بود و آمریکا جایزه بزرگی برای سر وی در نظر گرفته بود. الدوری که گفته می شود روز ۱۷ آوریل (۲۸ فروردین) در یک درگیری نظامی در نزدیکی تکریت کشته شد، بنا به یک گزارش دانشگاه استانفورد احتمالا از رهبران نظامی داعش بوده که عملیات عراق را رهبری می کرده است.

نطفه نیروهای شورشی که به شدت از روی کار آمدن یک حکومت شیعه در عراق ناراضی بودند از همان سال ۲۰۰۳ در آن کشور بسته شد. سال ۲۰۱۰ دیگر تقریبا مشخص بود که تلاش نیروهای شبه نظامی شورشی در عراق برای سرنگونی حکومت به جائی نخواهد رسید در حالی که گروه شورشی اسلامگرای افراطی "دولت اسلامی عراق" شکل گرفته بود. با شروع شورش ها در سوریه و عقب نشینی نیروهای دولتی در شمال آن کشور، در اواخر سال ۲۰۱۲ موقعیت کم نظیری برای گروه های ستیزه جو از جمله گروه موسوم به دولت اسلامی عراق به وجود آمد.

افسران سابق ارتش بعث عراق مصمم شدند که از فرصت به دست آمده استفاده کنند. در حالی که گروه های جهادی به تنهائی قادر به گرفتن زمین و ایجاد حکومت نبودند، به نوشته اشپیگل، ائتلاف افسران ناسیونالیست بعثی و نیروهای جهادی و سپس جذب قبایل سنی ناگهان یک نیروی نظامی "هولناک" را ایجاد کرد. این دو گروه صرف نظر از انگیزه به دست گرفتن قدرت، یک دشمن مشترک نیز داشتند و آن ایران شیعی بود. گروه سلفی-افراطی داعش از وجه فرقه گرایانه مذهبی و افسران بعثی از جنبه های تند ناسیونالیستی با ریشه های تاریخی، خود را با ایرانیان در ستیز می دیدند و می بینند. حضور فعال شبه نظامیان شیعه در عملیات اخیر حمله به مواضع گروه موسوم به دولت اسلامی در آزادی تکریت این دشمنی را برجسته تر کرده است.

علیرغم همکاری بین افسران بعثی و رهبران مذهبی داعش، ائتلاف نیروهای سکولار بعثی با نیروهای جهادی، به دلیل تضادی که در بطن ایدئولوژی دو اردوگاه وجود دارد می تواند شکننده باشد. به گزارش اشپیگل، برخی از متخصصان در عراق پیش بینی می کنند که با مرگ احتمالی عزت الدوری، گروه شبه نظامی "مردان طریقت نقشبندی" که تحت فرماندهی وی بخشی از عملیات نظامی در عراق را بر عهده داشتند دچار دو دستگی شده و راه خود را از داعش جدا کنند.

به هر حال هنوز سئوالات زیادی در مورد نحوه همکاری رهبری مذهبی داعش با فرماندهان نظامی بعثی بی پاسخ مانده است. از جمله اینکه، چه کسی قدرت واقعی را در این ائتلاف در دست دارد؟ آیا طرف ضعیفتر جایگاه خود را در برابر طرف قویتر به رسمیت می شناسد؟ اگر زمانی اختلاف بر سر تصاحب قدرت بین این دو بخش در فرماندهی داعش زبانه بکشد، چه کسی و چگونه قادر است اختلافات را فرو بنشاند به نحوی که به از هم پاشیدگی این ائتلاف نینجامد؟